کارگران و انقلاب

متن پیاده شده‌ی سخنرانی رفیق رفته سیامک ستوده و من در کلاب‌هاوس در اوج قیام ژینا در سال 2022

محور مقاومت، فاشیسم حقیقی در پوشش شبه‌سوسیالسیم “عدالتخواهانه” و ضد”امپریالیسم” دروغین

محور شرارت فاشیستیِ مدافع رژیم امپریالیستی منطقه‌ای جمهوری اسلامی، چه متعلق به جناح «چپ» سپاه و چه سمپات جناح راست و ایران‌شهریِ نژادمحور باشد، در نهایت مدافع بربریت فاشیستی-اسلامی و اقتدارگرایی سرمایه‌دارانه‌ی رژیم جمهوری اسلامی، مدافع انحصارهای سیاسی-نظامی همچون سپاه پاسداران و بیت‌رهبری و بنیادهای امپریالیستی نزدیک به بیت‌رهبری نظیر آستان قدس رضوی، بنیاد مستضعفان، شبکه‌های بسازبفروش وابسته به سپاه و بانک سینا است. به همین خاطر باید از این جریان آشکارا به عنوان دشمن طبقاتی و ایدئولوژیک اسم برده شود و تحت هیچ شرایطی نباید کوچکترین اعتمادی به کسانی که به هر دلیلی به این یا آن محفل محور‌مقاومتی احساس نزدیکی می‌کنند، داشت. نیروهای انقلابی و کمونیست باید افشای این جریانات ارتجاعی شبه‌سوسیالیستی و نمایش ماهییت ارتجاعی و فاشیستی جریان محور مقاومت را وظیفه‌ی خود بدانند.
پی‌دی‌اف را دانلود کنید و بخوانید!

از مساله‌ی یهود تا فاشیسم صهیونیستی

بازنشر
در این مقاله تلاش می‌شود از زاویۀ دید مارکسیستی به بررسی مسائل اخیر و جنگ بین رژیم فاشیست اسرائیل و فرقۀ فاشیستی اسلامیستی حماس پرداخته و به عنوان یک کمونیست مدافع ستمکشان به دفاع از مردم فلسطین برای رهایی از چنگال فاشیسم اسلامی و صهیونیستی و دیگر آلترناتیوهای امپریالیستی در چارچوب رئال پولیتیک بپردازم. در این شکی نباید داشت که جنگ اخیر که از هفتم اکتبر 2023 در واکنش به جنایات حماس که در پنجم اکتبر به یک پارتی حمله کرده‌بود و غیرنظامیان را دستگیر و سلاخی کرد‌ه بود، یکی از جنگ‌هایی است که فاشیسم صهیونیستی در حال انشقاق بر سر فساد نتانیاهو را دوباره با هم متحد کرده است و تنفر نژادپرستانۀ وسیعی در جامعۀ اسرائیل علیه فلسطینی‌ها و همچنین یکدست شدن دولت‌ها و احزاب رئال‌پولیتیک چپ و راست و فاشیست در پارلمان‎‌های کشورهای اروپایی را در پی داشته‌است و به شکلی از اشکال شرایط را برای شکل دادن به یک حکومت نظامی مطلق در اسرائیل و جنایی کردن فعالیت سیاسی همبسته با مردم فلسطین در کشورهای‌ به ظاهر دمکراتیک غربی را در پی داشته است. برای چندمین بار (2008، 2012،2014 و در نهایت سال 2021 و 2022 و این جنگ اخیر اکتبر 2023)

برای مطالعه‌ی مقالات و کتاب‌هایم به کانال تلگرامی شخصی‌ام بپیوندید.

https://t.me/Communismfornow

مارکسیسم و رئال‌پولیتیک انقلابی

از مبارزه‌ی انقلابی توده‌های به ستوه آمده تا
کاراناوال ابتذال اپوزیسیون بورژوا-لیبرال و محافل فاشیستی

رئال‌پولیتیک چیزی جز سیاست روز در چارچوب مناسبات موجود نیست. سیاست روز به مجموعه‌ی استراتژی و تاکتیک و برنامه‌هایی گفته می‌شود که از جانب حامیان وضع موجود و نیروهایی که در چارچوب وضع موجود فعالیت می‌کنند و در چارچوب مناسبات بین دولتی، در پارلمان‌ها و مجالس بورژوایی، در سازمان‌های بین‌المللی بین دول بورژوایی و در بین احزاب و نیروهای سیاسی بورژوایی تولید و بازتولید می‌شوند.
مفهوم رئال‌پولیتیک انقلابی از یک طرف بر روی سیاست روز تاکید دارد و از طرف دیگر سیاست روز را در چارچوب مناسبات تولید کاپیتالیستی متوقف نمی‌کند، بلکه برعکس تلاش می‌کند مبارزه‌‎ی روزمره‌ی کارگران را از یک طرف به یک افق انقلابی و رهایی‌بخش پیوند بزند و از طرف دیگر برخلاف سیاست‌های درویش‌مسلکانه، مبارزه‌ی روزمره را تعطیل اعلام نمی‌کند، بلکه از هر ابزاری که در تقابل با افق و آرمان رهایی انسان از بردگی سرمایه‌دارانه نباشد، بهره می‌گیرد تا بتواند وضع موجود را متناسب با منافع کارگران و ستم‌کشان تغییر دهد. رئال‌پولیتیک انقلابی همان‌طور که رُزا لوگزمبورگ تاکید می‌کند از دوران مارکس به بعد وارد فضای سیاست شده است. به تعبیر دیگر، رئال‌پولیتیک انقلابی پیوندی تنگاتنگ با مارکسیسم دارد. هر نیروی سیاسی‌ای که با مارکسیسم و کمونیسم دشمنی کند، نمی‌تواند مدعی رئال‌پولیتیک انقلابی باشد

ادامه را در فایل پی دی اف زیر بخوانید

مارکسیسم: از تئوری تا پراکسیس!

هگل بر این باور است که هستی به صورت بلاواسطه هیچ است و کشف هستی نیازمند روش دیالکتیکی برای یی بردن به ذات هستی است و ذات هستی در نهایت در قالب مفاهیم و زبان قابل بازنمایی است. مارکس این ایده‌ی هگل را به درستی می‌گیرد و آن را برای توضیح و بررسی نظام سرمایه‌داری و کشف ذات استثمارگرانه‌ی این نظام استفاده می‌کند. بی دلیل نیست که مارکس تا این میزان از نمایندگان اقتصاد عامیانه بیزار بود و در جلد سوم کایپتال به آنان می‌تازد که اقتصاد عامیانه در واقع هیچ چیزی را توضیح نمی‌دهد و فقط بداهه‌گویی می‌کند؛ اگر توضیح مسایل و مفاهیم اینقدر آسان بود، تمام علوم کارایی خود را از دست می‌دادند. مارکسیسم یک دانش و دستگاه نظری چند بعدی است و علم در مفهوم پوزیتویستی آن که نئوکانتی‌های پوزیتیویست انترناسیونال دوم یا ساختارگرایانی همچون آلتوسر برداشت می‌کردند، یعنی علم جدیدی که با فلسفه تسویه‌حساب کرده، نیست. مارکسیسم علم است، چون از طریق به کارگیری روش علمی به شکل سیستماتیک در پی کشف واقعیت اجتماعی بر می‌آید و به مثابه‌ی علم مثل تمام علوم دیگر از خاستگاه طبقاتی یک طبقه‌ی مشخص به بررسی مسایل مختلف اجتماعی، طبقاتی، سیاسی، فرهنگی و اخلاقی می‌پردازد و منافع یک طبقه‌ی مشخص را دنبال می‌کند. .

درباره‌ی امکان جنگ بین ایران و اسرائیل


یک تحلیل کوتاه و مقدماتی
تحلیل من این است که نه جمهوری اسلامی به عنوان یک رژیم امپریالیستی منطقه‌یی با ایدئولوژی فاشیستی و ساختار دولتی بناپارتیستی (دیکتاتوری فاقد مشروعیت توده‌یی) و نه اسرائیل به عنوان یک رژیم امپریالیستی و آخرین رژیم استعماری حال حاضر دنیا با ایدئولوژی و ساختار فاشیستی که مدعی تنها دمکراسی خاورمیانه است، علاقه‌یی به ورود به جنگ تمام عیار با یکدیگر دارند. هر دو رژیم به یکدیگر برای امتداد حیات خود نیاز دارند. هر دو رژیم تا مغز استخوان ضعیف‌کش اند و با اربابان خود در یک رابطه‌ی مرید مٌرادی هستند. هر دو رژیم تا مغز استخوان ضد دمکراتیک و آنتی‌کمونیست اند. هر دو رژیم از فلسفه‌ی فاشیستی “سپر بلاساختن” پیروی می‌کنند. هر دو رژیم نمود بارز این ضرب‌المثل هستند: “زورش به خر نمی‌رسید، پالانش را می‌گرفت”. ارتش فاشیست رژیم استعمارگر و نژادپرست اسرائیل فوقش زورش به کودکان غزه می‌رسد و سپاه فاشیست پاسداران هم در بهترین حالت زورش به احزاب کٌردی و مردم غیرنظامی کٌردستان عراق و مردمان غیرمسلحی که برای تغیر رژیم به خیابان می‌آیند می‌رسد. هارت و پورت فرستادن پهپاد و حمله‌ی موشکی به اسرائیل تقریبا با حمله به عین الاسد شبیه است، وگرنه نیرویی که هدفش وارد شدن به جنگ تمام عیار باشد، ضربه‌ی اول را چنان سنگین وارد می‌کند که طرف مقابل در یک موقعیت دفاعی قرار بگیرد. آیا جمهوری اسلامی به عنوان رژیمی که مشروعیت داخلی‌ش به طور مطلق در بین مردم زیر سوال است، توانایی ورود به جنگ را دارد؟ آیا رژیمی که از لحاظ امکانات لٌجستیکی نظامی با کشتی امپریالیستی ناتو در خاورمیانه و یکی از مسلح‌ترین دولت‌های دنیا که از لحاظ تجهیزات نظامی می‌توان گفت مجهزترین دولت دنیاست و متحدین جهانی در ناتو دارد، می‌تواند به شکل نظامی مقابله کند؟ آیا غرب و ناتو علاقه به باز کردن جبهه‌ی دیگری علیه ایران را دارند، در شرایطی است که شکست مفتضحی را در اوکراین دارند تجربه می‌کنند؟ علیرغم اینکه تمام دولت‌های عضو ناتو علیه یک رژیم مثل روسیه بسیج شدند، رژیمی که درآمد ناخالص ملی اش با ایتالیا، بلژیک و هلند قابل مقایسه است، در نهایت ناچار خواهند شد، در مقابل روسیه جام زهر را بالا بکشند و بخشی از اوکراین عملا به روسیه الحاق شده است
آیا ناتو قصد ورود به جنگ را دارد، در حالی که ممکن است گسترش جنگ باعث ورود روسیه، چین و قطب امپریالیستی شرقی هم به این جنگ شود؟ ایا دولت‌های امپریالیستی جهان و کلان سرمایه‌داران انگل حاضرند جنگ جهانی سوم که به معنی نابودی خودشان و کٌره‌ی زمین یا به تعبیر جنگ آخرزمانی خواهد بود، بشوند؟
آیا ارزشی‌های سپاه پاسداران و وابسته به بیت رهبری و بنیادهای امپریالیستی آدمخواران همچون بنیاد مستضعفان و آستان قدس رضوی و غیره که در کشورهای مختلف اروپایی و آمریکایی شمالی و دیگر مناطق جهان سرمایه‌گذاری‌های میلیارد دلاری در حوزه‌های مختلف کرده و می‌کنند، مثل دوران جنگ هشت ساله تمایلی به ورود به جنگ و حفاظت از “میهن” و “ارزش”های “معنونی” فاشیسم اسلامی را دارند؟
آیا برای سران جمهوری اسلامی که خود با فرهنگ اسلامی و شرقی در زندگی شخصی خود بیگانه اند و در چاردیواری خانه از “آزادی”های “یواشکی” مورد علاقه‌ی انگل‌هایی مثل مسیح علینژاد بهره می‌برند و ارزش نه در روزه گرفتن و زنجیر زنی و شرکت در نماز جماعت، بلکه در شماره حساب پٌر از پول، انباشت سرمایه و روابط جنسی ضربدری و گرفتن سکس پارتی و غیره می‌بینند، ورود به جنگ تمام عیار ضروی است؟
به نظر من جواب به تمام این سوالات خیر است. همین سوالاتی که سران رژیم‌های بورژوایی هم از خودشان می‌پرسند و دقیقا به آن جواب خیر می‌دهند، به همین خاطر است که سران سپاه و جمهوری اسلامی و سران دول غربی و اسرائیل در اظهارات خود قضیه را تمام شده می‌خوانند و تا این لحظه ظاهرا قرار است قضیه به نمایش قدرت در شکل پوشالی خلاصه شود و جنگ فقط به عنوان یک جنگ رسانه‌یی خلاصه شود.
اوباش تروریست سپاه پاسداران توسط رژیم تروریست و فاشیست اسرائیل سلاخی می‌شوند و رژیم فاشیست اسلامی ایران پهپادهایش را بر فراز کٌردستان عراق به پرواز در می‌آورد. آیا اگر حکومت اقلیم کٌردستان عراق مثل اسرائیل دارای موشک دوربٌرد بود و امکانات ضدهوایی و دفاعی قوی داشت، جمهوری اسلامی جرات این کار را داشت؟ مسلم است نه! به همین خاطر است که این ضرب المثل خیلی دقیق صدق می‌کند: “جمهوری اسلامی زورش به خر نمی‌رسد، پالانش را می‌گیرد”.
در این وسط یک عده محور مقاومتی سپاهی مزدور ماهیت خود را بیش از پیش نمایش می‌دهند و بیش از هر زمانی چکمه‌لیسی خود را برای آدمکشان تروریست سپاه پاسداران به نمایش گذاشتند و از طرف دیگر در طرف مقابل جریانات موسوم به اپوزیسیون بورژوایی به اصطلاح “مدافع” “حقوق” “بشر” برای جنگ اتمی و حمله‌ی نظامی اسرائیل و آمریکا به ایران ثانیه شماری می‌کنند. دو طرف نماینده‌ی تباهی شعور و تبهکاری هستند. هر دو طرف را جامعه باید به عنوان مدافع بربریت و فاشیسم بشناسد و با هر دو طرف اعلام دشمنی آشکار کند.
نه به جنگ
مرگ بر فاشیسم اسلامی
مرگ بر فاشیسم صهیونیستی
زنده باد سوسیالیسم

جنبش سوسیالیستی، تنها جنبش متعلق به رئال‌پولیتیک انقلابی

رهایی زن در چهار منظر

بدون رهایی زنان رهایی دیگر ستمکشان ممکن نیست و بدون رهایی تمام ستمکشان رهایی زنان هم ممکن نیست
در اینجا قسمت‌هایی از کتابم زیر نام “جستارهایی در باره ی رهایی زن از زاویه‌ی دید مارکسیستی” را که با حمایت‌های بی‌دریغ رفیق ندیده و ناشر جوان توحید منصور در ایران امکان چاپ پیدا کرد، به مناسبت هشت مارس منتشر می‌کنم، تا هم سهمی به مناسبت این روز ادا کرده باشم و هم به کسانی که تاکنون به هر دلیلی این کتاب را تهیه نکرده‌اند توصیه کنم، که این کتاب را حتما بخوانند و نقد خود را با ما در میان بگذارند.
عکس را از صفحه‌ی رفیق ناشر توحید منصورفر گرفته‌ام.

Featured

برنامه مطالعاتی برای علاقه‌مندان به مارکسیسم و مبارزه‌ی طبقاتی

برتولت برشت گفته بود که یک مطالعه‌ی جامع آثار مارکس به چهار سال کار و فعالیت پیگیرانه و چند ده هزار مارک نیازمند است. بی‌گمان آن زمان برشت حق داشت، اما بعد از کشف و انتشار آثار جدید مارکس ما حداقل به چهار تا پنج برابر وقتی و پولی که برشت پیش بینی کرده بود، نیازمند هستیم. فهم مارکس و مارکسیسم بدون فهم روش مارکس هم تقریباً غیرممکن است. مارکس در پیش‌درآمد نقد اقتصاد سیاسی روش خود را در تقابل با روش اقتصاد سیاسی مطرح‌ ‌می‌کند و نشان می‌دهد که اقتصاد سیاسی همچون ایدئالیسم آلمانی و نیز ماتریالیسم از تکیه‌گاه غلط و انتزاعی حرکت می‌کند، در طول پروسه‌ی تحقیق به ذات پدیده نزدیک نمی‌شود و در نتیجه‌گیری هم دچار اشکال می‌شود. روش مارکس حرکت از مسائل کنکرت به سمت مسائل انتزاعی و تبدیل کردن مسائل انتزاعی به مسائلی کنکرت از طریق شکستن آنان برای رسیدن به ذات و جوهر پدیده‌هاست. در این شکی نیست که یک مطالعه‌ی جامع و دقیق مارکس و انگلس نیازمند زمانی طولانی و تحمل فراوان است