!محور مقاومت یا محور فاشیسم

محور شرارت فاشیستی مدافع امپریالیسم منطقه‌یی جمهوری اسلامی چه به جناح “چپ” سپاه تعلق داشته باشد، چه به جناح راست و ایرانشهری ناسیونالیسم افسارگسیخته‌ی نژادمحور، در نهایت مدافع بربریت فاشیستی اسلامیستی جمهوری اسلامی و اقتدارگرایی سرمایه‌دارانه‌ی انحصارهای سیاسی-نظامی همچون سپاه پاسداران و بیت‌رهبری و بنیادهای امپریالیستی نزدیک به بیت‌رهبری است، به همین خاطر باید از این جریان آشکارا به عنوان دشمن طبقاتی و ایدئولوژیک اسم برده شود و تحت هیچ شرایطی نباید کوچکترین اعتمادی به کسانی که با جریانات محور‌مقاومتی احساس نزدیکی می‌کنند، داشت. “نقد” نئولیبرالیسم این جریان شبه سوسیالیستی و “نقد” امپریالیسمش به همان اندازه دروغین و متبذل است که نقد هیتلر و نازی‌ها، ناسیونال‌بلشویک‌ها و انقلابیون‌محافظه‌کار جمهوری وایمار به امپریالیسم و سرمایه‌داری مبتذل بود

کویرفرونت به مثابه‌ی شکلی از تئوری فاشیستی و فاشیستی کردن تئوری

نوشتار حاضر شامل متن های­ست  که بخش‌هایی از آن پیشتر به ‌صورت پراکنده بحث و در قالب ایده‌هایی در فضای مجازی از جمله کلاب‌هاوس منتشر شده است.  نوشتار زیر اما اهداف متفاوتی را دنبال می‌کند که خواننده می‌تواند در پروسۀ خواندن آنها را به صورتی ملموس­تر دریابد. در مرحلۀ اول تلاش می‌شود تا جایی که ممکن است ماهیت و دیدگاه‌های التقاطی و نقاط اشتراک جریانات کنسرواتیو و راست پوپولیستی را که‌ در فرمت‌های مختلف پدیدار می‌شوند، هرچند به‌صورتی فشرده، اما از زاوی ۀ دید مارکسیستی مورد نقد و بررسی قرار دهد. هدف اصلی این مطلب اما نشان‌دادن پدید‌‌ه‌ای به اسم‌ “Querfront” است. که اشکال مختلف آن را به‌صورتی خلاصه در اینجا مورد واکاوی قرار خواهد گرفت. با وجود اینکه بخشی از نمایندگان این تفکر التقاطی (راست و چپ) در ظاهر می­خواهند خود را مخالف طرف مقابل نشان دهند و به‌عنوان دشمن علیه دیگری وارد جنگی ایدئولوژیک ‌شوند، اما هستۀ اصلی تفکر جریانات کویرفرونت بر یک منطق استوار است و آن منطق “عقل‌ستیزی” است؛ عقل‌ستیزی­ای که خود مرحله­ای پیشرفته­تر از “عقلانیت ابزاری” است، به همان صورتی که فاشیسم مرحله­ای اعلی­تر از لیبرالیسم است. عقل‌ستیزی کیفیت متفاوتی از عقلانیت ابزاری تمامیت‌خواه را جایگزین منطق عقلانیت ابزاری و شیءواره می‌کند. عقلانیت ابزاری منطقی کاپیتالیستی­ست که به “عقلایی” کردن مناسبات تولیدی در خدمت منافع سرمایه‌داری و سرمایه‌داران در چارچوب نظام کاپیتالیستی تأکید می‌ورزد و به معنی واقعی کلمه شیءوارگی آگاه را نمایندگی می‌کند و فتیشیسم کالایی را به‌عنوان “ترقی‌خواهی” ارائه می‌دهد. لیبرالیسم به‌عنوان یکی از اشکال شیو ۀ حاکمیت سرمایه‌داری نمایند ۀ این منطق ابزاری­ست. عقل‌ستیزی یا ویرانیِ عقل اما صورتی افراطی‌تر از عقلانیت ابزاری است، صورتی که برای حفظ مناسبات تولید کاپیتالیستی حاضر است هر رقیبی را از میدان به در کند. در فصل اول “اشکال مختلف حاکمیت بورژوایی از گذشته تا امروز؛ لیبرالیسم و فاشیسم” این مسئله را به شکل تاریخی اما مختصر توضیح خواهم داد.