خفه شو پفیوز

در جواب به اکبر گنجی، لیبرالی که مدافع خشونت عملی و ضد انقلابی است ولی منتقد رادیکالیسم “خشونت” زبانی است.
اکبر گنجی از موضع بی نهایت راست و ضد انقلابی یک مقاله علیه لنین نوشته است و لنین را به خشونت زبانی متهم کرده است. اگر کسی سابقه ی این جنایتکار ادمکش را بررسی نکرده باشد و نداند که ایشان عضو سرکوبگرتن و درنده ترین ارگان جمهوری اسلامی یعنی سپاه پاسداران بوده است، با خواندن این “مقاله” که در سایت رادیوی “بی طرف” زمانه هم منتشر شده است، به این نتیجه می رسد که ایشان انسانی نازک طبع و “آزادی خواه” است!!!
گفتنی است که اکبر گنجی زمانی که در سپاه پاسداران بود بر روی صورت دخترانی که یک تار مویشان بیرون بود اسید می پاشید و حتی کسانی که درون نظام بوده اند ایشان را به خاطر این کارها “سرزنش” کرده اند!!
اکبر گنجی در سال 1363 از سپاه بیرون امده و با سعید حجاریان بنیان گذار وزارت اطلاعات رابطه ی نزدیکی داشته است.
اکبر گنجی بعد از بیرون امدن از سپاه وارد وزارت فاشیستی ارشاد می شود و در سال 1366 به عنوان کارمند “خانه ی فرهنگ ایران” به انکارای ترکیه می رود.
اکبر گنجی بعدها به خاطر اصلاح طلب شدن زندان شد و کشور را ترک کرد و از جانب دولت های جنایتکار جایزه ی “قهرمان ازادی مطبوعات” را هم دریافت کرد!!
تلاش گنجی و سازگارا در دوران اعتراضات جنبش سبز جذب “سپاهی” های معترض درون نظام بود!!
بر همه ی کسانی که الفبای سیاست را بلد باشند روشن است که اکبر گنجی یک جنایتکار عملی و کسی است که خشونت سیستماتیک را در درون یکی از سرکوبگرترین و جانی ترین نظام های اواخر قرن بیست و اوایل قرن بیست و یکم علیه مخالفین سیاسی نظام جمهوری اسلامی به کار گرفته است و این سازمان جواب مخالفین سیاسی اش را نه با “ادبیات خشن” بلکه با گلوله و طناب اعدام داده است و اکبر گنجی “افتخار” انسان کشی سیستماتیک و خشونت وحشیانه را در کارنامه ی خودش ثبت کرده است.
همانطور که گفتم اکبرگنجی البته خود به خاطر گرایشات اصلاح طلبانه اش از جانم همین سیستم به زندان محکوم شده است، اما این مساله ی دیگری است و به جنگ درون جناحی حاکمیت جمهوری اسلامی برمی گردد و دلیلی بر “ازادی خواه” بودن این جنایتکار نیست.
اکبر گنجی با ریز کردن مجموعه یی نقل قول از مجموعه اثار لنین به خصوص کتاب دولت و انقلاب یکی از درخشان ترین کتاب ها و تئوریک ترین بررسی ها در مورد دولت که توسط لنین نوشته شده است، می خواهد نشان دهد که کمونیست ها خشونت زبانی به کار می برند و این خشونت زمانی ممکن است به خشونت فیزیکی تبدیل شود!
تاریخچه ی لیبرالیسم به خصوص در فرمت جدید ان چیزی جز کشتن انسان ها نیست. تمام جنگ هایی که در این اواخر صورت گرفته است توسط نیروهایی که جناب اکبرخان گنجی هم خود مزدور و وابسته به انان است صورت گرفته است.
پینوشه ی فاشیست، هزاران انسان مبارز و انقلابی را در روز روشن و با چراغ سبز نئولیبرالیسم به گلوله بست و از خون کمونیست ها جویبار درست کرد.
حکومت جنایتکار و نئولیبرال امریکا در طول چند دهه ی گذشته و به ویژه پس از فروپاشی شوروی، هر حرکت انقلابی و هر تلاش برای تغییر انقلابی را در هم کوبیده و با الترناتیو سازی ارتجاعی و نئولیبرالی در راستای سیاست های بورژوازی جهانی به پیش رفته است و هر حرکت ازادی خواهانه را در نطفه خفه کرده است.
جنگ اول عراق، جنگ دوم عراق، ساپورت طالبان، جنگ افغانستان، حمایت از الترناتیو نئولیبرالی در لیبی، حمایت و ساپورت داعش در عراق و سوریه و تلاش برای تحمیل الترناتیو نئولیبرالی به اکراین و حمایت از فاشیست ها در این کشورعلیه روسیه و تحمیل پروژه های سرمایه داری نئولیبرالی بعد از جنگ سرد برای نابودی جهان در صورت عدم قبول این الترناتیو از طرف کشورهایی که شورش و طغیان در انجا شکل گرفته است.
مارکس و انگلس در مانیفست کمونیست می نویسند: “بورژوازی از طريق تکامل شتابناک ابزارهای توليدی و سهولت بی‌وقفۀ ارتباطات، همه را، حتی بدَوی ‌ترين ملت‌ها را به درون تمدن می‌کشاند. قيمت‌های نازل کالاهايش، توپخانه سنگينی‌اند که با آنها بورژوازی همه ديوارهای چين را با خاک يکسان می‌کند و سرسختانه ‌ترين غريبه ‌ستيزی بربرها را به زانو در می‌آورد. او همه ملت‌ها را ناگزير می‌کند که اگر نابودی خود را نمی‌خواهند، شيوه توليد بورژوائی را بپذيرند؛ آنها را مجبور می‌کند به اصطلاح، تمدن را به خود راه دهند، يعنی که بورژوا بشوند. در يک کلام، او برای خويش دنيائی می‌ سازد که خود الگوی آن است.” (مانیفست حزب کمونیست)
سرمایه داری نئولیبرال برای تحمیل سیاست های اقتصادیش و برای تطبیق الگوی خود، هر نیروی سیاسی و هر دولتی را حاضر است نابود کند و هر کشوری را با خاک یکسان می کند و هر مقاومت انقلابی را سریع در هم می شکند و به مسیر ضد انقلابی و ارتجاعی نئولیبرالی هدایت می کند و هر دولتی که مقاومت کند، به عنوان دولتی که “حقوق بشر” را زیر پا گذاشته است به جنگ و حمله ی نظامی تهدید می شود و هر دولت فاشیستی حتی دولت ایران، به محض پذیریش این سیاست ها به عنوان دولتی “متعارف” و “مدافع حقوق بشر” شناخته می شود و حتی حاضرند برای رئیس جمهور قاتلی مانند روحانی که رکورد اعدام را شکست، فرش قرمز پهن می کنند. این دورویی و کثافت کاری دولت های اروپایی و غربی تهوع اور است و هر کس که به اصل ازادی انسان معتقد است، باید بداند که دولت های دیکتاتور خاورمیانه زمانی که اهنگ شان را با سازهای نئولیبرال کوک کند، سریعا مورد حمایت قرار گرفته می شود. کم نیستند، همچنان کسانی که به جای مغز در کله شان تپاله وجود دارد و تمام اطلاعاتشان را از تلویزیون شان می گیرند. اکبر گنجی مدافع این نظام نئولیبرالی است که جنگ و انسان کشی و تروریسم “مشروع” ناتو را به سراسر جهان صادر می کنند و همین دلقک جنایتکار از ادبیات تند و رادیکال لنین می ترسد!!
دردنیایی که انحصار مدیا در دست جنایتکاران است و کسی که بخواهد حرفش شنیده شود باید دست به دامان این مدیا شود، حرف امثال ما اگر هم شنیده شود، فورا مهر تئوری توطئه می خورد ولی اخباری که توسط فاشیست ها و جنایتکاران و قاتلان و صاحبان زندان ها و شکنجه گاه منتشر می شوند، واقعییت خوانده می شود!!
اکبر گنجی از نظر من به همان اندازه منفور و جنایتکار است که خلخالی، خامنه یی، شریعتداری، سازگارا، نوری زاده، نگهدار، رجوی و مهتدی و محمد نوری زاد منفور هستند!
اکبر گنجی اما الان با حمایت های مالی و معنوی امریکا با افسار تمدن در تله ویزیون ها ظاهر می شود و به نقد لنین هم می نشیند!
اکبر گنجی! نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم.
اگر شما الزایمر گرفته ایید و جنایات خودتان را فراموش کرده ایید ما فراموش نکرده ایم و به موقع جواب امثال شما را خواهیم داد.
حسن معارفی پور
30.01.16

اترك تعليقًا

إملأ الحقول أدناه بالمعلومات المناسبة أو إضغط على إحدى الأيقونات لتسجيل الدخول:

شعار ووردبريس.كوم

أنت تعلق بإستخدام حساب WordPress.com. تسجيل خروج   /  تغيير )

Facebook photo

أنت تعلق بإستخدام حساب Facebook. تسجيل خروج   /  تغيير )

Connecting to %s