مارکس و انگلس این تصور را پیش پای جامعه قرار میدهند که رهایی زن به رهایی از هرگونه ستم، استثمار، بهرهکشی انسان از انسان و در نهایت رهایی از شیوههای تولید سرمایهداری و دیگر شیوههای تولیدی طبقاتی غیرسوسیالیستی گره خورده است. مارکس و انگلس در آثار و نوشتههای مختلف خود به بررسی جایگاه زنان در جوامع مختلف پرداخته اند و از طریق تجزیه و تحلیل شیوههای تولیدی از جمله شیوهی تولید آسیایی، جوامع غیراروپایی، شکل خانواده و روابط انسانی و جوامع موسوم به کمونیسم اولیه تلاش کرده اند به شکل ماتریالیستی تاریخی ریشههای واقعی بردگی زنان در طول تاریخ را نشان دهند و علاوه بر آن تلاش کرده اند با طرح آلترناتیو انقلابی و شکلی از رئالپولیتیک انقلابی در ارتباط با مسالهی زن راهکار برونرفت از بردگی و شیوارگی زنان را تئوریزه کنند.
حسن معارفیپور