نوشتار حاضر شامل متن هایست که بخشهایی از آن پیشتر به صورت پراکنده بحث و در قالب ایدههایی در فضای مجازی از جمله کلابهاوس منتشر شده است. نوشتار زیر اما اهداف متفاوتی را دنبال میکند که خواننده میتواند در پروسۀ خواندن آنها را به صورتی ملموستر دریابد. در مرحلۀ اول تلاش میشود تا جایی که ممکن است ماهیت و دیدگاههای التقاطی و نقاط اشتراک جریانات کنسرواتیو و راست پوپولیستی را که در فرمتهای مختلف پدیدار میشوند، هرچند بهصورتی فشرده، اما از زاوی ۀ دید مارکسیستی مورد نقد و بررسی قرار دهد. هدف اصلی این مطلب اما نشاندادن پدیدهای به اسم “Querfront” است. که اشکال مختلف آن را بهصورتی خلاصه در اینجا مورد واکاوی قرار خواهد گرفت. با وجود اینکه بخشی از نمایندگان این تفکر التقاطی (راست و چپ) در ظاهر میخواهند خود را مخالف طرف مقابل نشان دهند و بهعنوان دشمن علیه دیگری وارد جنگی ایدئولوژیک شوند، اما هستۀ اصلی تفکر جریانات کویرفرونت بر یک منطق استوار است و آن منطق “عقلستیزی” است؛ عقلستیزیای که خود مرحلهای پیشرفتهتر از “عقلانیت ابزاری” است، به همان صورتی که فاشیسم مرحلهای اعلیتر از لیبرالیسم است. عقلستیزی کیفیت متفاوتی از عقلانیت ابزاری تمامیتخواه را جایگزین منطق عقلانیت ابزاری و شیءواره میکند. عقلانیت ابزاری منطقی کاپیتالیستیست که به “عقلایی” کردن مناسبات تولیدی در خدمت منافع سرمایهداری و سرمایهداران در چارچوب نظام کاپیتالیستی تأکید میورزد و به معنی واقعی کلمه شیءوارگی آگاه را نمایندگی میکند و فتیشیسم کالایی را بهعنوان “ترقیخواهی” ارائه میدهد. لیبرالیسم بهعنوان یکی از اشکال شیو ۀ حاکمیت سرمایهداری نمایند ۀ این منطق ابزاریست. عقلستیزی یا ویرانیِ عقل اما صورتی افراطیتر از عقلانیت ابزاری است، صورتی که برای حفظ مناسبات تولید کاپیتالیستی حاضر است هر رقیبی را از میدان به در کند. در فصل اول “اشکال مختلف حاکمیت بورژوایی از گذشته تا امروز؛ لیبرالیسم و فاشیسم” این مسئله را به شکل تاریخی اما مختصر توضیح خواهم داد.
Pingback: خوانش کتاب سرمایه مارکس (بخش پنجم) - ruzname