مردم معترض به فاشیسم اسلامی باید خود را در مقابل ناسیونالیسم، میهن پرستی و گرایشات نژادپرستانه، شعارهای قومی، راسیستی و ناسیونالیستی واکسینه کنند. آگاهی طبقاتی همانطور که لوکاچ می گوید یک پدیده ی هستی شناسانه است. طبقه ی کارگر باید خود را به مثابه ی طبقه درک کند و جایگاه خود را در کشمکش های طبقاتی در رابطه با مناسبات تولید و قدرت تعریف کند. مذهب و ناسیونالیسم ایدئولوژی و اگاهی کاذب هستند که نشان از تصورات وارونه ی ستمکشان جامعه از ریشه های ستم و عدم درک رادیکال ریشه های استثمار و ستم کشی است. این ایدئولوژی ها می توانند تئوری هایی برای توضیح پرمتیو و ارتجاعی جهان دور و بر و تغییر ارتجاعی در صورت مساله برای به قدرت رساندن فاشیسم قومی و ملی بعد از سرنگونی فاشیسم اسلامی باشند. این ایدئولوژی ها ابزار قهر مادی می شوند و از انجایی که به شکل عکسی وارونه در ذهن سوژه (کارگران) نقش می بندند، می توانند تبدیل به ابزاری واقعی علیه رهایی خود طبقه ی کارگر شوند. ایدئولوژی ابزار مادی قهر است و اگر ایدئولوژی اگاهی کاذب یعنی ایدئولوژی ایی باشد که با هستی واقعی کارگران همخوانی نداشته باشد و علیه منافع کارگران باشد، می تواند به تمدید بردگی و جابجای صورت مساله از مرحله یی از بردگی به مرحله ی دیگری کمک کند، به جای اینکه بردگی را یک بار برای همیشه الغا کند.کسی که به دنبال رفع بردگی است نمی تواند ایدئولوژی دشمنی را که او را به برده می گیرد و می خواهد بردگی او را تثبیت کند و ابدیت ببخشد را نمایندگی و تبلیغ کند. دشمنان طبقه ی کارگران ایران نه کارگران فلسطینی و نه عراقی و نه لبنانی اند، انان متحدان واقعی و بالفعل طبقاتی و بین المللی کارگران ایران و جهان هستند. به قول کارل لیبکنشت دشمن در کشور خودت است. دشمن هم نظامی است که سال هاست از مذهب به ناسیونال فاشیسم شیفت کرده است و هم “اپوزیسیون” لاشخور فاشیست از “اپوزیسیون” لیبرال و راست سلطنت طلب گرفته تا مشروطه خواه و سکولار دمکرات، توده یی، محور مقاومتی و ناسیونالیسم قومی و ملی. طبقه ی کارگر نمی تواند خود را رها کند، مگر اینکه زمینه ی ذهنی رهایی را برای خود فراهم کند. زمینه ی ذهنی رهایی شناخت از خود به مثابه ی طبقه و شناخت دشمنانی است که در حاکمیت و یا در کمین حاکمیت بعدی و به برده گرفتن کارگران هستند. هر گونه شعار و تبلیغات فاشیستی اگر به صورت مکرر تکرار شود، می تواند زمینه ی خشونت های فاشیستی علیه نیروهای انقلابی و کمونیست را به نفع ضد انقلاب فاشیست و جنایتکار بعد از جمهوری اسلامی فراهم کند. سلطنت طلبان رویای نسل کشی کارگران و کمونیست ها را در سر می پرورانند و مجاهدین ممکن است در صورت دستیابی به قدرت در یک روستا قوانین کوفه و مکه در دوران کشتار یهودیان را زنده کند و نسل کشی راه بیاندازد.باید با تمام قدرت در مقابل اشکال مختلف ایدئولوژی های بورژوایی، راست، لیبرال، محافظه کارانه، رفورمیستی و فاشیستی ایستاد و زمینه برای شکل گیری اگاهی طبقاتی را در میان کارگران فراهم کرد. یک کارگر فاشیست دشمن ایدئولوژیک من است و جایگاه طبقاتی اش باعث نمی شود که او در صف فاشیسم علیه من کمونیست اسلحه به دست نگیرد، اگرچه هر دو کارگریم. هر حزب و جریانی اقدام به کارگرپناهی به جای ارائه ی تحلیل ماتریالیستی از جریانات اجتماعی و جنبش هایی جاری در ایران بکند، باید به رادیکال ترین شکل حاشیه یی و منزوی شود. طبقه ی کارگر باید باید این اگاهی را کسب کند که هیچ نظام بورژوایی نمی تواند منافع این طبقه را اشباع کند، چون ریشه ی اصلی بدبختی ها و ستم کشی ها استثمار و بهره کشی از کارگران است. بهره کشی الغا نمی شود، مادام که طبقه ی کارگر از یک طبقه در خود به یک طبقه برای خود تبدیل نشود. طبقه ی کارگر به یک طبقه برای خود تبدیل نمی شود، مگر اینکه به اگاهی طبقاتی و سوسیالیستی مسلح شود و تمام جریانات بورژوایی از لیبرال تا فاشیست را دشمن قسم خورده ی خود بخواند، برای گرفتن قدرت سیاسی اقدام کند و دشمنان خود را از میدان بیرون کند. برای دست یافتن به قدرت سیاسی طبقه ی کارگر راهی ندارد جز اینکه به صورت مستقل و به عنوان طبقه به میدان بیاید و به قهرامیز ترین شکل ممکن دولت بورژوایی و نمایندگان بورژوازی را در هم بکوبد. برای در هم کوبیدن دستگاه دولت طبقه ی کارگر باید سلاح انتقاد را به انتقاد سلاح تبدیل کند. دسترسی به سلاح های اولیه و تشکیل ارتش سرخ منظم و سراسری می تواند نقطه شروع پاکسازی فاشیسم اسلامی و تمام جریانات بورژوایی از تاریخ ایران باشد. طبقه ی کارگر باید بین بردگی و سوسیالیسم انتخاب کند. یا باید برای دیکتاتوری پرولتاریا، سوسیالیسم، کمونیسم و الغای کار مزدی، الغای مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و اجتماعی کردن تولید و پایان دادن به مناسبات کالایی به میدان میاید و یا اینکه نیم بند برای عقلائی کردن بورژوازی و یا شیفت کردن از فاشیسم اسلامی به فاشیسم قومی و خونی به سیاه لشکر ارتجاع فاشیستی تبدیل می شود. انتخاب با خودتان است. باید روشن کنید که کجا ایستاده ایید