چیزی به اسم معامله با یک رژیم اشغالگر امپریالیست و فاشیست وجود ندارد. معامله زمانی معنی پیدا می کند، که دو طرف وارد داد و ستد بشوند، نه اینکه یک طرف به زور اسلحه سرزمین ها و زندگی میلیون ها نفر را بگیرد و از طرف دیگر امتداد همان سیاست را دنبال کند و در عین حال پیشنهاد معامله بدهد. اگر کسی وارد حریم خصوصی شما شود و به زن و بچه ی شما تجاوز کند و اگر مقاومت کنی شما را بکشد و بعد خانه و کاشانه ی شما را از شما سلب کند و بعد بگوید بیا با هم معامله کنیم، ایا ان زمان معامله معنی دارد.؟ مسلم است که چیزی به اسم معامله در چنین وضعیتی بی معنی است. آنچه به مردم فلسطین رفته است، وضعیتی شبیه این است.
آنچه در فلسطین جاری است، سیاستی امپریالیستی و اشغالگرانه است که ریشه های ان به سال 1907 و جنبش صهیونیستی به عنوان جناح کنسرواتیو، ارتجاع و فاشیستی درون جنبش های یهودی بر می گردد. اولین کنگره های صهیونیستی در همان دهه ی اول قرن نوزده بر میگردد. زمانی که انگلستان و لندن پاتوقی برای کنگره های صهیونیستی شدند. همین انگلستانی که یهودیان گریخته از چنگال فاشیسم به راحتی دیپورت می کرد. آنتی سمیتیسم (یهودی ستیزی) که برچسپی برای مخالفین سیاست های امپریالیستی و فاشیستی و انسان ستیزانه ی دولت های غربی و اسرائیل در خاورمیانه شده است، هیچ چیزی را توضیح نمی دهد، مگر تبلیغ و توجیه این توحش و بربریت فاشیستی به اسم مبارزه با یهودی ستیزی. برای من یک فاشیست جنایتکار مهم نیست که یهودی است یا مسیحی یا مسلمان، فاشیست است و تمام.
نیروهای کنسرواتیو و فاشیست در غرب، احزاب و سازمان های دولتی، جریانات پارلمانتاریست و غیره که خود تاریخ درازی در یهودی ستیزی، فاشیسم و راسیسم دارند دارند، همیشه از این برچسب برای نیروهای مترقی و کمونیست، نیروهایی که مخالف شهرک سازی های صهیونیستی هستند و اشغالگری اسرائیل را محکوم می کنند، به کار گرفته می شود. هیچ عقل سلیمی نمی تواند قبول کند که شکل گیری دولت فاشیستی اسرائیل به خاطر نجات جان یهودی هایی که از سلطه ی فاشیسم متواری بودند، بود. هر کس این برهان را بیاورد بدون شک یا یک جاهل است یا یک فاشیست طرفدار استعمار و امپریالیسم. اگر دولت های امپریالیست خواهان نجات جان یهودیان از چنگال فاشیسم هیتلری بودند، پناهجویان یهود را از فرانسه، هلند، دانمارک، انگلستان، امریکا و دیگر کشورهای غربی و شرقی دیپورت نمی کردند و یهودیان را حداقل به عنوان پناهجو قبول می کردند.
شکل گیری دولت یهود بر اساس افسانه سرایی های بازگشت قوم یهود به مکانی که از ان امده است، همان قدر جاهلانه و فراتراز ان فاشیستی است که از بازگشت “اریایی ها” به اروپا و تشکیل دولت اریایی دفاع کنیم. هیتلر دولت آریایی را تشکیل داد. بازگشت به فاشیسم ایا الترناتیو رهایی انسان است؟
نباید فراموش کرد که این طبقه ی کارگر یهود بودند و نه یهودیان میلیونر و پولدار که بیشترین قربانی را در دوران فاشیسم دادند. سرمایه داران یهودی که تاریخا در یک رابطه ی بسیار نزدیک با فاشیستی ترین جناح در امریکا، یعنی کنسرواتیو های افانگلیکا که ترامپ را تا حدود زیادی حمایت کردند و یک دلقک فاشیست را تبدیل به الترناتیو کردند، هستند. نباید هم فراموش کرد که کمونیست های زیادی از خانواده های یهودی توسط رژیم صهیونیستی مورد تعقیب و ازار و اذیت و تبعید قرار گرفتند. یکی از این کمونیست ها یاکوب تاوت است، که کتاب برجسته ی “مساله ی یهود و صهیونیسم” را نوشت. کسی که از دست فاشیسم هیتلری گریخت و توسط فاشیسم صهیونیستی ناچار به مهاجرت مجدد به المان شد، زمانی که فاشیسم در هم کوبیده شده بود.
جنایت هایی که رژیم فاشیستی اسرائیل در حق مردم بی دفاع انجام داده است، نه با قوانین بین المللی و غیره می توانند توضیح داده شوند و نه با و بیانیه های حقوق بشری وغیره محکوم گردند. مساله بر سر حقانیت این یا ان طرف هم نیست. مساله بر سر اجرای این یا ان قانون هم نیست. مساله بر سر تشیکل دولت مستقل فلسطین در کنار دولت اسرائیل هم نیست. مساله رادیکال تر از این حرف هاست. یک رژیم اشغالگر، فاشیست و تروریست با ایدئولوژی به شدت کثیف و نژادپرستانه ، به زور اسلحه و بمب و موشک با حمایت امپریالیسم جهانی بر یک منطقه ی حساس و استراتژیک چنبره زده است و هر مقاومتی را مثل رژیم های فاشیستی دیگر با زور تفنگ خفه کرده است. مساله این است که اسرائیل دولت نیست، یک بنگاه چند ملیتی تا خرخره مسلح امپریالیسیتی است که همچون ماهواره ی امپریالیسم جهانی و رژیم های امپریالیستی غربی کار می کند. رژیم فاشیستی اسرائیل از گذشته تاکنون به اندازه ی رژیم نازی هیتلری جنایت نکرده باشد، کمتر جنایت نکرده. هیتلر ده ملیون نفر را قتل عام کرد، رژیم فاشیستی صهیونیستی زیر نام دفاع از یهودیت اما با انگیزه های امپریالیستی و اشغال گرانه شش میلیون فلسطینی را ناچار کرد خانه و کاشانه ی خود را ترک کنند و انان را به تبعید فرستادو صدها هزار نفر هم قتل عام کرد. هر کس هم مقاومت کرد، مثل اب خوردن او را کشتند و یا در زندان پوکاندنش.
به قول برتولت برشت مرگ اشکال مختلفی دارد. می توان نان و اب کسی را برید، می توان او را با چاقو کشت یا با بمب. تفاوتی برای کسی که کشته می شه نمی کند. نتیجه برای او مرگ است.
تنها یک راهکار رادیکال و تنها یک الترناتیو برای حل مساله ی فلسطین وجود دارد و ان همان چیزی است که کاسترو سال ها قبل گفته بود. این الترناتیو نه در چارچوب قطنامه ی 242 و نه ایده ی کشور واحد دو ملیتی است. این راهکار فراقانونی است و در چارچوب قوانین بورژوایی نمی گنجد و ان گسترش یک انقلاب سوسیالیستی برای پاکسازی تمام اثار استعمار و امپریالیسم در منطقه و تشکیل یک حاکمیت سوسیالیستی در فلسطین و پایان دادن به شیوه ی تولید بورژوایی و دادن اولتیماتوم به تمام صهیونیست ها و فاشیست هایی که بیش از سال است به اسم ملیت دروغین یهود (مولتی ملیت امپریالیستی) ضد بشری ترین سیاست های امپریالیستی را در خاورمیانه به پیش می برند، برای ترک فوری خاک فلسطینیان و بازگرداندن حقوق فلسطینان با قهرانقلابی در صورت مقاومت ضد انقلاب فاشیستی است. از انجایی که بازپس گرفتن حق از طبقه ی حاکم، هیچ گاه به صورت قانونی و از مجراهای قانونی نمی گذرد، لذا لازم است فراقانونی عمل شود و قهر انقلابی به بهترین شکل ممکن علیه ضد انقلاب صهیونیستی و فاشیستی به کار گرفته شود. در این جا ما به اتحاد طبقاتی طبقه ی کارگر اسرائیل و شکل دهی به یک جنبش انتی فاشیستی و مترقی سوسیالیستی برای عملی کردن این انقلاب نیاز داریم.
انقلاب در ایران می تواند زمینه یی برای شکیل گیری جنبش سوسیالیستی در منطقه و پاکسازی فاشیسم و استعمارگران و امپریالیست ها باشد.
حسن معارفی پور