حسن معارفی پور
کومه له- سازمان کردستان حزب “کمونیست” ایران، در چند سال گذشته و به طور ویژه ماه های اخیر با یک شعبده بازی و جنگ زرگری بین صلاح مازوجی و سید ابراهیم علیزاده در تلاش بود توجه ی بیرونی ها را به خود جلب کند و در این راستا یک عده استعفا داده و یکی دو نفر هم که حکم اخراجشون هنوز قطعی نشده بود، سر برخوردهای “نادرست” شان در فضای مجازی اما با دلایل پشت پرده ی دیگر اخراج شدند. این جنگ زرگری دقیقا عین جنگ بین دولت ها و جناح های مختلف بورژوازی بود. دو جناح پوشالی کومه له هر دو فراکسیون هایی بورژوایی درون سیستم حاکم بر کومه له بودند و این جناح بندی های مقطعی بدون افق و چشم انداز متفاوت به نقدهای آبکی همدیگر می پرداختند، لذا دلیلی نمی شد که جناح به اصطلاح “چپ” راه انشعاب را در پیش بگیرد و “جناح” راست با “جناح” “چپ” تسویه حساب نهایی کند. این جنگ و جدال پوشالی دقیقا شبیه جبهه بندی های درون اتحادیه ی میهنی کردستان یعنی جناح مام جلال طالبانی و جناح نوشیروان مصطفی بود. شخصیت ابراهیم علیزاده بیش از حد به شخصیت اپورتونیستی و بلغمی مزاجانه ی جلال طالبانی شبیه است و صلاح مازوجی به خاطر اپورتونیسم نهان و رادیکالیسم پوشالی اش، به شدت به نوشیروان مصطفی شباهت دارد.
سال های طولانی جناح بندی طالبانی و نوشیروان مصطفی درون یکیتی )اتحادیه ی میهنی کردستان عراق) وجود داشت و این مساله تا اوایل سال 2009 طول کشید تا جریان تغییر (گوران) از اتحادیه ی میهنی انشعاب کرد و یک حزب جدید تشکیل داد. این مساله را می توان جداگانه بررسی کرد ولی از انجاییکه که کشمکش بین جناح های مختلف اتحادیه ی مهینی به ویژه جناح طالبانی و مصطفی کشمکش بین بالایی ها بود، لازم است از موضع مارکسیستی و زاویه ی منافع پایینی ها نقد و بررسی شود، وگرنه هر تحلیل روبنایی و سطحی در مورد تاریخ کشمکش های اتحادیه ی میهنی به توهم به ناسیونالیسم کُرد می انجامد.
چرا من اختلافات درون کومه له را دو سال پیش در یک مقاله “هیاهویی برای هیچ” خواندم؟ چون هر دو “جناح” اعلام نشده را همان زمان بورژوایی و به شدت اپورتونیستی می دانستم و به درستی هم نه سال پیش تشخیص دادم جریان کومه له سر سوزنی به کمونیسم ربط ندارد. کمونیست هایی مانند من اگر به هر دلیلی به این جریان راه پیدا کنند، یا به وحشیانه ترین و بیرحمانه ترین شکل ممکن سرکوب، بایکوت، منزوی و در نهایت اخراج می شوند، یا لازم است ناسیونالیست شوند و در این حزب ادغام شوند یا برای همیشه سکوت کنند. در مقالاتی که در ماه های اخیر نوشته ام، به جرات می توانم بگویم که جزو معدود کسانی بودم، که کوچکترین توهمی به این جنگ زرگری بین دو “جناح” سوسیال دمکراسی درون کومه له نداشتم. در یک مقاله به اسم “پوپولیسم راست و چپ را باید منزوی کرد و از کمونیسم با صراحت دفاع کرد” آب سرد روی دست کسانی ریختم که به صلاح مازوجی و رادیکالیسم خرده بورژوایی او توهم داشتند و با تمام قدرت اعلام کردم، که جنگ کمونیست ها باید به بیرون از این کشمکش های درون فراکسیونیسم خرده بورژوایی، سوسیال دمکراتیک و ناسیونالیستی منتقل شود.
من “جنگ” فراکسیون های درون کومه له را با جنگ بین فراکسیون های دولت های بورژوایی مقایسه می کنم. در جنگ بین دولت های بورژوایی زمانی که بالایی ها با همدیگر شامپاین می نوشند، کارگران دیگر کشورها همدیگر را به توپ بسته و لت و پار می کنند. در مورد کومه له وضعیت مشابه است، چون کومه له به عنوان حزبی برای رئال پولیتیک و نه علیه رئال پولیتیک، همان منطق بورژوایی جنگ و دیپلماسی را در سیاست روز و در اختلافات داخلی دنبال می کند. زمانی که اختلافات سحطی و تا حدود زیادی بی ربط به تئوری و منطق مارکسیستی، سراپا احساسی و در نهایت جنگ بین دو جریان چپ لیبرالی (سوسیال دمکرات) در جریان بود، پایینی ها و پیشمرگان ساده قربانی بند و بست و جنگ بالایی ها می شدند. ایا کومه له و رهبری ان می تواند صلاح مازوجی را به راحتی مانند هژیر نینا اخراج کند؟ مسلم است که نمی تواند این کار را بکند. در جنگ بین دولت های بورژوایی هم سربازان یک دولت رهبران دیگر دولت ها را نمی کشند، بلکه انسان هایی با جایگاه و موقعیت مشابه را به گلوله می بندند. جنگ پایینی ها درون کومه له جنگ انسان هایی با منافع طبقاتی یکسان در خدمت مجموعه یی بروکرات با افق و چشم انداز بورژوایی و رویکردهای پارلمانتاریستی است. نقد کارل شمیت از این منظر به پارلمانتاریسم و دیپلماسی لیبرالی برای چپ و کمونیست ها جذاب و قابل دفاع می شود. کارل شمیت این کثافت و دورویی، اپورتونیسم و ریاکاری بالایی ها با همدیگر را با تمام قدرت به نقد می کشد و اعلام می کند، که خنده رویی دروغین در پارلمان های بورژوایی و روابط دیپلماتیک بین نیروهای مختلف، نیروهایی که در دنیای واقع دشمن همدیگر هستند، توسط لیبرالیسم به جامعه تحمیل شد و پارلمانتاریسم و دیپلماسی بورژوایی روبنایی این سیستم لیبرالی ریاکارانه شد. کارل شمیت عضو حزب نازی در نقد خود به پارلمانتاریسم، از لنین و تروتسکی هم فراتر می رود و از یک موضع شبیه موضع حزب بلشویک به نقد بورژوازی لیبرال می پردازد. قاعدتا شمیت به شدت تحت تاثیر ادبیات کمونیستی عصر انتی امپریالیسم و به ویژه بحث های شومپیتر و لنین در مورد امپریالیسم بود.
اگر بخواهیم کومه له را مورد ارزیابی و قضاوت قرار دهیم، می توانیم با تحلیلی که کارل شمیت در مورد پارلمانتاریسم و دمکراسی بورژوایی و دیپلماسی طرح می کند، این جریان را به عنوان یک جریان لیبرال چپ با منطق بورژایی انچنان در هم بکوبیم که هیچ گاه نتواند، کمر از زیر بار نقد تئوریک و مارکسیستی راست کند.
این بار هم دو جناح سوسیال دمکراسی (لیبرالیسم چپ و ناسیونالیسم سوسیال دمکرات) درون کومه له با راه اندازی جنگ زرگری بسان دولت ها و احزاب بورژوایی حاکم در کردستان عراق، احزابی مانند اتحادیه ی میهنی و حزب دمکرات بارزانی پایینی ها را قربانی جنگ زرگری و بند و بست خود می کنند. دو حزب قومی و قبلیه یی ناسیونالیست کرد در کردستان عراق بالای شش هزار انسان از طبقات پایین و اغلب لمپن پرولتاریا کردستان تار و مار شدند و بعد از یک جنگ چند ساله این دو حزب سر حکومت فیفتی فیفتی (پنجاه پنجاه) بر سر تقسیم کردستان به دو ناحیه تحت نفوذ سبز و زرد توافق کرده و رهبری عشیره ی این دو حزب با هم اشتی می کنند و کباب بره و گوشت بوقلمون تو رگ می زنند. لمپن پرولتاریای شهر و دها که در این جنگ زرگری دو قبیله ی بارزانی و طالبانی گوشت دم توپ سیاست های این جریانات قومی قبیله یی شدند، در کردستان عراق به “شهدای گوز ته برکه” مشهور شدند. به تعبیر دیگری مرگشان به اندازه ی یک گوز ته برکه برای جامعه ارزش داشت.
از انجاییکه که کومه له هم تفاوت ماهوی و طبقاتی با این احزاب ندارد، از استراتژی و تاکتیک های این احزاب به شکل نرم استفاده می کند. در این گیر و دار و جنگ زرگری پیشمرگان کومه له از دو “جناح” پوشالی دعوا همدیگر را در دنیای مجازی بایکوت و بلاک می کنند و در عالم واقع روابط اجتماعی شان را با همدیگر قطع می کنند. “جناح” حاکم در تشکیلات کردستان، از اهرم تشکیلاتی و دبیرخانه نه علیه امثال مازوجی، بلکه علیه پیشمرگان بی دفاعی بهره می گیرد که در این جنگ زرگری طرف مازوجی را گرفته اند، اما زمانی که مازوجی در یک مصاحبه ی تله ویزیونی با تله ویزیون دمکراسی شورایی وجود اختلاف را انکار کرد و به انسجام کل کومه له تاکید گذاشت، پیشمرگان ساده و کسانی که از بیرون به او توهم داشتند، سرشان به سنگ خورد و نا امید تر از همیشه راه استعفا و سکوت با فاصله گرفتن چراغ خاموش را در پیش گرفتند و بیش از هر زمانی به نهلیستی بودن این رادیکالیسم خرده بوژروایی و شبه انقلابی مازوجی پی برده و در نتیجه ی این نیهلیسم شبه انقلابی سرشان به سنگ خورد. زمانی که راهی برای خروج از تشکیلات کردستان هم ندارند، باید تحقیر هر روزه و حقارت و بی حرمتی رهبری ناسیونالیست و سرکوبگر کومه له را با جان و تن بخرند، تا بازتولید معیشت شان به خطر نیفتد.
در چنین وضعیت کشنده ایی تنها راه برون رفت، کناره گیری دسته جمعی کسانی که هنوز به کمونیسم باور دارند، تنها راه عبور از این وضعیت اسفبار است. هر کس برای کمونیسم مبارزه می کند، باید یا ظرف کمونیستی انتخاب کند و یا ان را بسازد. توهم اینکه بتوان با فعالیت درون یک حزب لیبرال چپ (سوسیال دمکرات) ناسیونالیست، برای رسیدن به سوسیالیسم و کمونیسم مبارزه کرد، آب در هاون کوبیدن است.
من در اینجا لینک مقالات مرتبط به این بحث را می اورم تا همچون سندی برای کمونیست ها و مدافعین حقیقت روشن شود که من از معدود کسانی بودم که از همان ابتدا هیچ توهمی به عروج یک جریان چپ ان هم به رهبری یک اپورتونیست به اسم صلاح مازوجی که تمام بحث هایش را از روی مباحث یک شارلاتان اصلاح طلب به اسم ایرج آذرین کپی برداری می کند، نداشته و راسخانه علیه جناح های مختلف بورژوازی و خرده بورژوازی مبارزه کرده و ایستاده ام.
لازم به ذکر است، ما در گروه گفتمان رادیکال نه به عنوان یک جریان صرفا انتی کومه له، بلکه به مثابه ی یک جریان انتی اپورتونیست عمل کرده و با نقدهای بی پروا و رادیکال، با افشاگری و روشنگری تمام جریانات اپورتونیستی در داخل و “اپوزیسیون” “چپ” را به نقد جدی کشیده ایم. گفتمان رادیکال عملا با سابقه ی چند ساله ی خود ثابت کرده است، که یکی از تریبون اصلی مبارزه با تروریسم در بین جریانات چپ و کمونیستی ایرانی است. گفتمان رادیکال تنها یک صفحه ی فیس بوکی نیست، پست این صفحه رفقای کمونیست زیادی از جمله من قرار داریم که مسلح به تئوری سوسیالیسم علمی، باورمند به رهایی انسان و کمونیسم و مخالف . منتقد تمام جناح های راست و چپ لیبرالیسم هستند.
از این پس فایل پی دی اف تمام نوشته هایم را منتشر می کنم، تا اراذل و اوباش وابسته به جمهوری اسلامی و جریانات مشابه از ان سوء استفاده نکند. فایل پی دی اف مطلب را در زیر می خوانید.
پایان شعبده بازی و جنگ زرگری درون کومه له
در صفحه ی گفتمان رادیکال تمام مباحث ما، مباحثی که به صورت فردی و یا جمعی در چند سال اخیر نوشته شده اند، موجود اند. در زیر لینک گفتمان رادیکال را می اورم:
لینک گفتمان رادیکال در فیس بوک
پوپولیسم راست و چپ را باید منزوی کرد و از کمونیسم با صراحت دفاع کرد
https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid=2155987727984877&id=1624040851179570
هیاهویی برای هیچ!
در باره ی اختلافات درون کومه له
https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid=2234335393483443&id=1624040851179570
در دفاع از کارل شمیت، علیه جریانات موسوم به اپوزیسیون چپ و راست ایرانی
کومه له “دمکرات” شد!
https://www.facebook.com/1624040851179570/photos/a.1687461828170805/2281830372067278/?type=3&theater
زمینه های کودتای جناح راست در کومه له
کومه له ی ” کمونیست” و یک فراکسیون ناسیونالیستی دیگر!