حسن معارفی پور
شهلا حیدری با گیر دادن به جناح راست کومه له به رهبری سید ابراهیم علیزاده، چنان مغلطه یی درست کرده است، که انسان عاقل انگشت به دماغ می شود.”نقد” شهلا حیدری نقد نیست، بلکه توهین به نقد است. او پارازیت وار در تلاش است هر گونه نقد رادیکال و مارکسیستی به جناح راست کومه له و بررسی مارکسیستی چرخش این جناح به طرف راست را در شلم شوربای فحاشی و توهین و بی حرمتی، بپیچاند، همانطور که رژیم اسلامی با اخلاقی کردن مسائل سیاسی فعالین سیاسی می خواهد آب را گل کند. گل کردن آب از جانب شهلا حیدری، کسی که بردادر خودش بنا به اطلاعاتی که مینو همیلی منتشر کرده است در ترکیه سال ها مشغول جاسوسی برای جمهوری اسلامی است، به شدت سوال برانگیز است. اگر شهلا حیدری با رژیم جمهوری اسلامی ایران مشکل جدی دارد و خود در تیم برادرش نیست، چرا مدت هاست این مساله را پنهان کرده است و تاکنون هم انکار می کند و همچنین تا به امروز رابطه ی “خواهر- برادری” را با او قطع نکرده است. این گرد و خاکی که شهلا به پا می کند، برای پیدا کردن صورت مساله نیست، بلکه دقیقا برعکس
پوشاندن صورت مساله با لجنیاتی به اسم “نقد” است.
اینکه آیا شهلا حیدری همچون برادرش به شیوه یی سیستماتیک از جانب رژیم ایران سازمان داده شده است تا فضای نقد سیاسی و اصولی را آلوده کند، هنوز مشخص نیست. اما اگر شهلا حیدری در تیم اطلاعاتی رژِیم باشد، آن موقع هم کسانی که از او دفاع کردند و “مسائل” عشیره یی و خانوادگی اش را مطرح کردند، باز هم حاضر خواهند بود از او دفاع کنند؟ آیا ان موقع ایرج فرزاد به خاطر پس گرفتن “اتهام” ش در مورد اینکه شهلا حیدری مزدور است، پشت دست خود را گاز نخواهد گرفت؟ ایا رئوف افسایی و حسن سندیکا و کسانی که خود را به جناح صلاح مازوجی نزدیک می دانند، به معلق زدن و لکنت زبان نخواهند افتاد؟
چرا. همه ی این اتفاقات خواهد افتاد.
شهلا حیدری بیست بار برای من پیام داد و گفت از من دفاع کن، چون شهرام امانتی به من گفته قحبه ی سیاسی و ایرج فرزاد من را مزدور خوانده. من همان موقع با صراحت گفتم من این کار را نمی کنم، اگر حتی کار انان را در حالت عادی زشت بدانم، چون من همیشه یک امکانی برای خیانت کسانی که خود را سیاسی می دانند، در نظر می گیرم. بدون تعارف می گویم، من دورانی که پارتیزان بودم، به سایه ی خودم هم اعتماد نداشتم و به قول چگوارا تنها به کلاشینکفم اعتماد داشتم. الان هم در خارج کشور به هیچ کس صد در صد اعتماد ندارم و این امکان را همیشه می گذارم که طرف امروز یا فردا خیانت کند. بی دلیل هم کسی را به مزدور و مشکوک بودن محکوم نمی کنم. احتیاط شرط عقل است، کسی که تفاوت احتیاط و ترس را نمی داند احمق است. من از تروریست های خون اشام رژِیم اسلامی، از نازی ها و فاشیست های ایرانی موسوم به سلطنت طلب و فاشیست های کُرد کمترین ترسی ندارم، اما همیشه احتیاط می کنم که این فاشیست ها با ماشین من را زیر نگیرند.
شهلا حیدری دقیقا مانند رژیم جمهوری اسلامی تلاش می کند تا فضای یک گفتمان سیاسی سالم و انتقادی را به لجن بکشد و فعالین سیاسی و اعضای کومه له را از نقد رادیکال سیاست های ارتجاعی و قومی درون کومه له دور کند و انان را به خزعبلاتی به اسم ستاتوس های کوتاه در مورد سید ابراهیم و شیخ و غیره مشغول کند. اینجا هر انسان عاقلی که مغز تو کله ش باشه باید به شهلا بگه، خانم جان سید را ول کن امیر حیدری برادر اطلاعاتی ات را بچسپ.
برادر شهلا حیدری، امیر حیدری سال هاست در ترکیه برای سازمان اطلاعات کار می کند و مدارک کافی در زمینه ی همکاری او با رژیم تروریستی و فاشیستی ایران وجود دارد. افشاگری به موقع مینو همیلی بدجوری شهلا حیدری و امیر برادرش را بر اشفته است. هیچکدام از این دو همکاری امیر حیدری با سازمان اطلاعات را انکار نکرده اند و این خود نشان می دهد، که یک کاسه یی باید زیر نیم کاسه باشد.
در این وسط چند هیپوتز وجود دارد که به ذهن هر انسان عاقلی خطور می کند:
یک:
شهلا حیدری از جریان همکاری برادرش با سازمان اطلاعات هیچ اطلاعی ندارد. این هیپوتز تقریبا برای هر کس که به کار و فعالیت سیاسی مشغول باشد و به صورت اکتیو در دنیای سیاست دخالت کند، رد شده است. شهلا حیدری چطور از جزئی ترین مسائل داخل اردوگاه کومه له و تمام نقل و انتقالات پولی و بانکی اطلاع دارد، اما اطلاعی از مزدور بودن برادرش ندارد؟!! هیچ احمقی چنین چیزی را باور نمی کند، که شهلا حیدری از این مساله بی خبر باشد.
دوم
شهلا حیدری بخشا در جریان این مساله قرار گرفته است ولی تاکنون ان را انکار کرده است، تا دلیلی برای حمله به او از جانب جناح راست کومه له نشود. هر دلیلی که پنهان کاری شهلا حیدری داشته باشد، باعث می شود که او تا حد یک مزدور سقوط کند. هیچ دلیلی ندارد که فعالین سیاسی علنی فعالیت اعضای خانواده شان با رژیم جمهوری اسلامی پنهان کنند و اگر این مساله را از چشم جامعه و فعالین سیاسی مخفی کنند، شک و گمان به خودشان تبدیل به واقعیت می شود.
فرضیه ی سوم
فرشته (شهلا) حیدری در تیم وزارت اطلاعات به عنوان همکار برادرش مسئولیت نزدیک شدن به احزاب و جریانات چپ و درست کردن مشغله برای فعالین این احزاب را به عهده گرفته است. او همکار برادرش امیر حیدری است و به احتمال زیاد با افراددیگری که هنوز لو نرفته اند و چراغ خاموش در کشورهای مختلف اروپایی به عنوان تیم از جانب وزارت اطلاعات سازمان داده شده اند، تا با درست کردن مشغله های بی ربط و حاشیه یی در میان نیروهای اپوزیسیون سرنگونی طلب، مسیر نقد انقلابی و رادیکال به این اپوزیسیون و مبارزات رادیکال و انقلابی اپوزیسیون در خارج کشور را منحرف و کُند کنند. این هیپوتز قوی ترین هیپوتزی است که می تواند وجود داشته باشد و با بررسی مباحثی که این خانم به ان دامن زده است، مقایسه ی این مباحث با مشغله سازی های عوامل مزدور و اطلاعاتی در اردوگاه های این احزاب در کردستان عراق، مشغله سازی هایی همچون سوراخ کردن افتابه و غیره، در شرایطی که حذف فیزیکی مخالفین سیاسی نظام، برای رژیم تروریستی و فاشیستی ایران مطرح نیست، اینگونه مشغله سازی ها باعث می شود، که فعالیت های سیاسی جدی به فعالیت سطحی و پشت سرگویی، مشغله های روزمره در مورد سوراخ شدن تانکر آّ و غیره تقلیل پیدا کند و رژیم از این طریق به هدف خودش برسد.
از نظر من به عنوان کسی که سال ها تجربه ی کار و فعالیت زیرزمینی، علنی، عضویت در یک تشکیلات مسلح و فعالیت تئوریک و غیره داشته ام، این هیپوتز اخر از هر هیپوتزی به واقعیت نزدیک تر است، به همین خاطر هم من فرشته حیدری موسوم به شهلا حیدری را از تمام حوزه های دنیای مجازی به بیرون پرت کرده و از راه دور نظاره گر فعالیت های او هستم.