درباره ی اعدام احا چته در شهر مریوان
امروز صبح از طریق رفقای نزدیک به گفتمان رادیکال با خبر شدیم که همین امروز ساعت پنج صبح احا چته (احمد دزد) یکی از باج گیرهای لمپن و چاقوکش شهر مریوان، سگ دم در خانواده های سرمایه دار شهر مریوان و از سکسیست ترین و لاشی ترین ادم های این شهر، توسط رژیم تروریست و فاشیست جمهوری اسلامی اعدام شده است. خبرها حاکی از ان است که علیرغم تنفر شدید مردم شهر مریوان از جمهوری اسلامی، اکثریت مردم نه تنها از اعدام این لات بی سر و پای جنایتکار ناراحت نیستند، بلکه ابراز خوشحالی می کنند. در یک نگاه سطحی می توان گفت که اره مردم حق دارند خوشحال باشند، که این اراذل و اوباش دست پرورده ی خودشان توسط خودشان نابود می شوند، چون توده ی مردم از یک طرف از سرکوبگری رژیم تروریست اسلامی به ستوه امده و از طرف دیگر هیچ امنیتی به خاطر حاکم بودن حکومت غیر رسمی اوباش چاقوکش و شرخر برای مردم وجود ندارد. رژیم جمهلوری اسلامی این اوباش را اما اعدام می کند، چون دیگر کارایی خود را برای رژیم از دست داده اند. مساله ی دیگر این است که کلانتر بازی به عنوان یک نوع حکومت اعلام نشده در شهر مریوان یک معضل جدی برای توده ی مردم است. فعالین سیاسی و کمونیست اغلب قبل از اینکه از جانب رژیم تهدید و شکنجه شوند، توسط این اوباش و چاقوکشان که رژیم فعلی و سابق به انان میدان داده بود و داده است، تا به نوعی حکومت محلی خود را اعلام کنند، تهدید به شکنجه و تجاوز و کشتن می شوند. بارها در شهر مریوان مشاهده کردیم که چطور این جنایتکاران به کولبران بی گناه تجاوز کرده، چون کولبران حاضر به پرداخت کردن باج به انان نبودند. بارها مشاهده کرده اییم که چطور این اوباش جلو مدرسه ی دخترانه برای دختران مدرسه یی مزاحمت ایجاد کرده و به کرامت انسانی زن تعرض می کردند، کشتن این اوباش اما پاک کردن سمبل جرم است و نه خود جرم. برای جرم زدایی از جامعه باید قبل از هر چیز دولتی که نماینده ی بورژوازی و استثمار انسان بر انسان است را سرنگون کرد. تصور ابلهانه و ساده لوحی است که فکر کنیم با کشتن چهار تا لمپن و سگ دم در بورژوازی کرد، غائله خوابیده است. این اوباش لمپن را شاید خود ما هم کمونیست ها ناچار بشیم در یک شرایطی حذف کنیم وقتی که به صورت عملی به حقوق انسان ها تعرض می کنند و حاضر نیستند تحت هیچ شرایطی به یک زندگی عادی برگردند، اما این موارد برای ما استثناء هستند و هیچ وقت با این سیاست به اراذل و اوباش برخورد نخواهیم کرد.
مساله این است که بورژوازی کورد برای حفاظت از سرمایه اش به نگهبان و سگ دم در نیازمند است و وقتی سپاه پاسدارن در مقایسه با اوباشی که راحت تر و ارزان تر خریده می شوند، سهم بیشتری از این سرمایه داران بخواهد، و این سرمایه داران هم حاضر به باج دهی زیاد به سپاه پاسداران نباشند، چهار تا از این اوباش چاقو کش شرخر مثل احا چته، زاهد ملاقاضی و خانواده ی مینه سمیل (مینیه سبیل) و خانواده های انسان خوار مانند خانواده ی عبدول چاله و داباشی و غیره را همچون سگ زنجیر کرده و هر کس که بخواهد برای سرمایه ی انان خطر ایجاد کند، توسط این اوباش مزدوری که در قبال یک تکه استخوانی که جلوشان پرت شده است، دست به ادم کشی می زنند، سرکوب می شوند.
قبلا حزب دمکرات از فئودال های خلع شده از قدرت، صاحبان زمین و سرمایه دفاع می کرد و این سرمایه داران مرتجع هرازگاهی یک استخوان لیسیده شده جلو رهبری و پیشمرگان حزب دمکرات پرت می کردند و این حزب مرتجع دقیقا نقش همین اوباشی که امروز در شهر مریوان و دیگر شهرهای ایران در قبال مزدوری برای سرمایه داران انسان می کشند، بازی می کرد. بی دلیل نیست که تاکنون صفوف حزب دمکرات و دیگر احزاب ناسیونالیست کرد را لمپن ترین، چاقوکش ترین و بدنام ترین اراذل و اوباش شهرهای کردستان تشکیل می دهند. این مساله در مورد سازمان زحمتکشان هم کاملا صدق می کند. کمونیست ها را که برای مالکیت خصوصی بر ابزار تولید خطر ایجاد می کردند، در گذشته توسط حزب دمکرات قتل عام می شدند. فاجعه ی اورامانات و سوزاندن رفقای کومه له یی، زمانی که در کیسه خواب به سر می برند توسط فالانژیست های تروریست و انسان خوار وابسته به حزب دمکرات، با مشروعیت رهبری جنایتکار و مزدور حزب دمکرات صورت گرفت و این نمونه تنها یکی از فجایع و تبهکاری هایی است که حزب شبه فاشیستی دمکرات کردستان در تاریخ مرتکب شده است. نباید ابلهانه ادبیات زن ستیزانه و اولترافاشیستی حزب دمکرات را تکرار و بازتولید کرد و تحمیل جنگ به کومه له از جانب حزب دمکرات به عنوان نماینده و نگهبان دم در بورژوازی کرد، را جنگ برادر کشی خواند. مساله این است که حزب دمکرات در دفاع از فئودالیسم که ابزار تولید را در گذشته در دست داد و به راحتی حاضر نبود ان را در اختیار دهقانان قرار دهد، حمایت و حفاظت می کرد و از این راه به صورت انگل وار ارتزاق می کرد و کومه له به عنوان یک جریان رادیکال بزرگترین تحولارت انقلابی را در مورد تقسیم اراضی به پیش برده بود. مساله ی تحمیل جنگ به کومه له از جانب حزب مرتجع و محافظه کار دمکرات کردستان، تنها و تنها از موضع نقد اقتصاد سیاسی قابل بررسی است. هر نوع تحلیلی که مساله ی اقتصاد سیاسی را در برخورد به این جنگ در نظر نگیرد، تنها نوع وراجی و دارگویی قومی و ناسیونالیستی است، که به درد درز لای دیوار هم نمی خورد.
مساله ی دیگر این است که حزب دمکرات و احزاب مشابه رابطه ی بسیار نزدیکی با اراذل و اوباش دارند و بسیاری از این راذل و اوباش رابط بین حزب دمکرات و بورژواهای کورد هستند. از طریق این اراذل و اوباش به مقرری ماهیانه یی که سرمایه داران کورد باید به انان بدهند، تا این حزب از مالکیت خصوصی بر ابزار تولید دفاع کند و همچنان جانب این جانواران انسان خوار را بگیرند، رسیده و این گونه انگل وار به فعالیت سیاسی خود ادامه می دهند. شبکه های تشکیلاتی احزاب ناسیونالیست کرد در شهرهای کردستان اغلب متشکل از کفتربازان جلو سینما، موادفروشان، شرخران، چاقوکشان و زن ستیزهای لمپن است. اگر لازم باشد اسم تعدادی از این اراذل و اوباش را که هم اکنون در صفوف این احزاب فعالیت می کنند، خواهیم اورد. اراذل و اوباشی که قبلا در مریوان و دیگر شهرهای کردستان، کاری جز چاقوکشی و باج گیری نداشتند.
برای زدن اراذل و اوباش در شهرهای کوردستان قبل از هر چیز همانطور که پیشتر گفتم لازم است رژیمی که اراذل و اوباش را تولید و بازتولید می کند، مناسباتی که این انگل ها را به جان مردم می اندازد با نقد انقلابی و رادیکال در عمل (انتقاد با اسلحه) در هم کوبید و به دنبال ان احزاب چاقوکش و ناسیونالیست کورد را که این اوباش را به جان مردم می اندازند، حاشیه یی کرد، تا جایی که در جامعه هیچ جایگاهی نداشته باشند و هیچ کس این احزاب را جدی نگیرد.
احزاب ناسیونالیست کرد، سپاه پاسداران و بورژوازی کورد و اوباش شهرهای کردستان چهار پای یک سر هستند. نمی توان با قطع کردن یک پا کله را نابود کرد، باید کله را نشانه گرفت و ان را با یک گلوله ترکاند، این گلوله چیزی جز یک انقلاب رادیکال از پایین نمی تواند باشد. انقلابی که ممکن است به انفجار کله ی صدها نفر از کله گنده های این چهارپای فوق بیانجامد.
هسته ی مرکزی گفتمان رادیکال
28.04.2019