یکی از ایده های فاشیستی پیش داوری در مورد افرادی است که انها را نمی شناسید. فاشیسم سعی می کند همیشه یک ترس موهوم درست کند، ترسی که بر هیچ پایه و اساس منطقی و واقعی شکل نگرفته است. برای نمونه ترس از کودکان خانواده های یهودی یا مسلمان و غیره. فاشیست های اسرائیلی و مدافعین تروریسم جنگی در اسرائیل می گویند که کودکان فلسطینی ایی که توسط دولت جنایتکار و فاشیست اسرائیل به قتل می رسند (سالانه میانگین 1500 کودک از سال 2006 به بعد)، ممکن است زمانی بزرگ شوند و به تروریست های حماس بپیوندند. انها اینگونه این خشونت وحشیانه و فاشیستی را توجیه می کنند و “وجدان” کثیف خود را از هر گونه “عذاب” ی راحت می کنند.
فاشیست های اروپایی متشکل در احزاب نئونازیستی و جنبش فاشیستی پگیدا هم می گویند که “مسلمانان” گریخته از دست تروریسم اسلامی (صادره ی غرب) می توانند باعث اسلامیزه شدن غرب شده و برای مسیحیت که دینی “احساسی” و “اخلاقی” است ( و در قرون وسطی با گیوتن ادم را هزاران بار وحشیانه تر از داعش به مرگ محکوم می کرد)، خطر ایجاد می کنند.
مجله ی فکاهی شارلی ابدو مبلغ کثیف ترین نوع فاشیسم
خطرناک ترین اتفاقی که ممکن است در هر جامعه بیفتد ان است که گفتمان فاشیستی و راسیستی به گفتمان روزمره تبدیل شود و دیگر مردم از راسیست بودن شرم نکنند! امروز در غرب مردم نه تنها از راسیست بودن شرم نمی کنند، بلکه حتی به راسیست بودن خود افتخار هم می کنند. گفتمان فاشیستی امروز در کشورهای غربی رایج ترین گفتمان است و رسانه ها شب و روز در بوق و کرنا می کنند که خارجی ها وحشی اند و تجاوزگر و حتی رئیس حزب چپ المان که سابقا یکی از چپ ترین و فعال ترین چپ های المان بود از بازسازی سوریه و بازگرداندن سوری ها به سوریه صحبت کرد.( البته سارا واگن کنشت به خاطر مطرح کردن این حرف شدیدا از جانب حزب چپ مورد انتقاد قرار گرفته شد. من واقعا نمی دانم خانم مرکل چه چیزی را به سارا واگن کنشت گفته است که اینگونه صد و هشتاد درجه تغییر موضع داده که اینگونه از بازگرداندن پناهجویان سوری صحبت می کند! فرضیه ی من در این زمینه این است که ایشان خود را برای انتخابات صدر اعظمی در اینده ی المان اماده می کند و در تلاش است با تبلیغات راست و پوپولیستی مردم بیشتری از قطب راست جامعه را متقاعد کند که او را به عنوان صدر اعظم اتی المان انتخاب کنند، اما هر دلیلی که سارا واگن کنشت از مطرح کردن چنین حرف هایی داشته باشد، چیزی جز افتادن به دام راسیسم سیستماتیک دولتی نیست.)
امروز در المان و اروپا فاشیسم همه جا حضور دارد، در خیابان در دانشگاه، در محیط کار، در میان دم و دستگاه دولت و پلیس و غیره و به ویژه در رسانه ها!
کافی است تلویزیونت را روشن کنی یا در فیس بوک سری به صفحه های فیس بوکی مختلف بزنید، ان موقع است خواهی دید که هزاران “هیتلر” جدید در پوشش مدرن با افسار تمدن مشغول تنفرپراکنی از پناهجویان و خارجیان هستند. فاشیسم در المان به دولت، پلیس و رسانه گره خورده است و فاشیسم برای ابراز وجود، دنبال سوژه می گردد و اگر سوژه یی هم در کار نباشد، همیشه یک سوژه ی خواهد ساخت که ان را دلیل ابراز وجود خود قرار دهد.
در دیگر کشورهای داروپایی وضع بهتر نیست. کافی است نگاهی به نشریه ی شارلی ابد (بخوانید شارلی فاشیست) بیاندازید، ان موقع خواهید دید که فاشیسم چگونه خود را در قالب طنز نشان داده است.
نشریه ی شارلی ابدو در قالب طنز با پخش عکسی از “آیلان کوردی” کودک سه ساله ی سوری که جنازه اش به همره برادر دیگرش در سواحل ترکیه پیدا شد، به همراه نوشته یی که در ان امده بود، آیلان کوردی اگر بزرگ می شد، دختران المانی را دنبال می کرد، نشان داد که مواضعش فاشیستی تر از ماری لوپن و پگیدا در المان است.
جالب تر از این جو گیری مردم سطحی چپ متاثر از مدیا است. کسانی که ماه ها به خاطر محکوم کردن کشتار وحشیانه در پاریس، در اینترنت مقاله نوشتند و اعلام کردند که شارلی ابدو هستند و صفحات فیس بوکشان را به عکس قربانیان اراسته کردند، لطف کنند الان هم شارلی ابدو باشند!!
حسن معارفی پور14.06.16