تاکنون هیچ دیسپلین “علمی” (بخوانید ضد علمی دانشگاهی) را ندیده ام که به اندازه ی روانشناسی، ضد انسانی، مرموز، راسیستی، امپریالیستی و کلونیالیستی باشد. قبلا این حاکمان اروپایی جلاد از “جن” گیران و مسیونرهایشان برای تحمیق مردم استفاده می کرد، زمانی که کلیسا حاکم بلامنازع بود، بعد از دوران “جهالت” روشنگری، فلسفه ی لیبرالی و بورژوایی کانت که “نقطه تعالی” ایده های بورژوایی در سطحی ابستراکت بود، تبدیل به دین جدید بورژوازی شد و لیبرالیسم اقتصادی اقتصاددانانی چون ریکاردو و اسمیت زیربنای فکری فلسفه ی ایدئالیستی کانت شدند، امروز هم سر هر کوچه و هر محله یک دفتر روانکاوی گذاشته اند، تا مردم را از طریق مخدر ضد علمی روانشناسی و روانکاوی از خود بیخود کنند و به جای اینکه مشکلات و معضلات روحی انسان ها را نتیجه ی بازتاب ناملایمتی های اقتصادی ایی بدانند که این سیستم انسان خوار بردگی مدرن کاپیتالیستی به ما تحمیل کرده است، در ناهنجاری های شخصیتی فردی انسان ها جستجو کنند و “راه حل” فردی برای ان ارائه دهند. در این راستا خارجیان به عنوان ضعیف ترین لایه های غیر متشکل در حاشیه ی طبقه ی کارگر گوشت دم توپ این ماشینری (سیستم) شده اند.
زمانی که کودکان شما مثل کودکان اروپایی های سفید پوست گوسفند و سر به زیر نیستند، این سیستم انسان خوار که در ظاهر ادعای دمکراتیک بودن می کند، فورا از طریق معلم و مددکار و کشیش و هر الاغ دیگری که در این سیستم انتگره شده است، به شما توصیه می کند که کودکتان را به روانشناس معرفی کنید، تا امکان انتگره شدنش در جامعه فراهم شود.
روانشناسان این رمالان و “جن گیران” معاصر، جزو بیشعورترین انسان های روی کره ی زمین هستند، چون به جای تلاش برای حل معضلات اجتماعی با مبارزه و همبستگی جمعی، تلاش می کنند از طرق فردی روی انسان ها و به ویژه کودکان کار کنند. کاری که این روانشناسان کودک می کنند و برای ان پول هنگفتی هم دریافت می کنند، بازی با کودکان و گپ زدن است. خب احمق تو برای اینکه شغلت که به قول دیوید گربر یک شغل تخمی است، مشروعیت ببخشی از ما می خواهی که کودکانمان با شما بازی کنند، انگار ما بلد نیستیم با کودکانمان بازی کنیم.
بسیاری از مشاغل را باید در سوسیالیسم برچید، یکی از این مشاغل روانشناسی و روانکاوی است، چون این شغل نه تنها هیچ بازدهی ایی برای جامعه ندارد، بلکه دقیقا مثل شغل رمال ها و جن گیر ها یک شغل انگلی است که از طریق طفیلی گری و توضیح خزعبلات به مردم یک عده رمال و جن گیر را پول دار کرده است.
مشاغل سخت و طاقت فرسا در همین المان مثل کار در ساختمان ها و تعمیر جاده و خیابان، تمیز کردن رستوران ها و شستن پیرزنان و پیرمردان و معلولین به عنوان مشاغل پست به حساب می ایند و کمترین درامد به این مشاغل تعلق می گیرند، اما یک روانشناس پفیوز و رمال می تواند به خاطر توضیح دادن بدیهی ترین بدهیات یا بازی با یک کودک ساعتی بالای دویست یورو به جیب بزند.
یکی از دلایل راسیستی، امپریالیستی بودن این دیسیپلین ضد علمی و ضد انسانی این است که همیشه خارجیان را به عنوان طعمه ی این بیزنس طفیلی گری خود قرار می دهد و اگر شما حاضر نباشید، بچه هایتان که توسط مدرسین و مربیانش در مدرسه به عنوان “بیمار” روانی تشخیص داده شده اند، به روانشناس معرفی کنید، دادگاه های دولتی به عنوان حامیان اصلی این رمالان شما را ناچار به این کار می کنند و اگر باز هم این کار را نکنید مثل اب خوردن بچه ی شما را از شما می گیرند.
اینجاست که خدا، دولت، سیستم اموزشی و بیزنس طفیلی گری روانشناسی دست به دست هم می دهند، تا شمای خارجی را ناچار به پذیرش قوانین بردگی مدرن خودشان کنند. خواندن میشل فوکو کمک می کند که این مسائل را بهتر بتوان درک کرد، هر چند من شخصا از این ویروس نئولیبرال متنفرم، اما متون اولیه ش را در مورد قدرت باید خواند.
روانشناسی یکی از ضد علمی ترین “علوم” معاصری است که صدها زیر شاخه برای خود درست کرده است و جدیدا حوزه ی روانکاوی را به فراموشی می سپارد و وارد تحقیقات زیست شناسی و پزشکی می شود. فراموش نکنیم در قرون گذشته به خصوص در قرن 19 و بیست تحقیقات روانشناسی و در این اواخر روانشناسی پزشکی بر روی کله ی انسان ها، از “نژاد” های مختلف، بزرگترین کمک را به نابودی عقل کردند و توانستند ابزاری در دست فاشیست ها، اولوسیونیست ها و جنایتکاران در سیستم های پلیسی برای حاشیه یی کردن انسان ها و کشتن دیگر انسان ها از اقوام و ملیت های متفاوت شوند.
حسن معارفی پور