بتینا وگنر
هر انچه برای گفتن داشتم را گفتم!
ترجمه ی: حسن معارفی پور
ترجمه ی این اهنگ فوق العاده زیبا، رادیکال، انقلابی و انتقادی با مضمونی انسانی و مارکسیستی را به خواهرم بهار که در تمام دوره های سخت زندگی ام همراه و همدم من بوده و از حمایت مالی و معنوی به من و دیگر کمونیست هایی که در شرایط سخت بوده اند، دریغ نکرده است، به خواهری که نطفه های شخصیت انقلابی اش از همان کودکی شکل گرفت و مخالفت خود با نظام پوسیده ی مردسالارانه ی ارتجاعی در کردستان ایران در اشعار دوران راهنمایی اش در دفترچه ی شعرش به دقیق ترین شیوه ی ممکن بیان می کرد و هیچگاه در مقابل توحش و بردگی جامعه ی ارتجاعی و عقب مانده ی کردستان ایران و فرهنگ سنتی اسلامی سر فرود نیاورد، تقدیم می کنم.
بتینا وگنر در سال 2007 در سن 70 سالگی برای همیشه دنیای موسیقی را با این اهنگ بعد از پنجاه سال کار و فعالیت سیاسی، نوشتن کتاب های شعر فراوان و خواندن برای انسان های تحت ستم در سطح جهانی بدرود گفت و از سال 2007 تاکنون از دنیای موسیقی کناره گیری کرده است. بتینا وگنر شخصیتی منحصر به فرد و غیرقابل توصیف است. کلمات از بیان شخصیت این انسان انقلابی و مبارز قاصر هستند و من در این شکی ندارم که در طول تاریخ موزیک انقلابی و رادیکال کمتر کسی توانسته است به اندازه ی بتینا وگنر سهم خود را در زمینه ی موسیقی انترناسیونالیستی و کمونیستی ایفا کرده باشد. بتینا وگنر صدای توده های ستم کش، پناهجویان بی پناه که به کارهای سخت و طاقت فرسا برای به دست اوردن چلقوزکی پول تن می دادند بود. بتینا صدای سرکوب شدگان علیه سرمایه داری و امپریالیسم بود و به درست خیانت های مکرر امپریالیسم به “ملت” های تحت ستم، از جمله مردم کرد تشخیص داد و اعلام کرد که هر بار این ها (امپریالیست های غربی) جلادان خود را به عنوان الترناتیو به مبارزات مردمی تحمیل می کنند. بتینا وگنر به درستی سیاست های امپریالیسم غرب در دامن زدن به جنگ های قومی در یوگسلاوی تحت نام انقلاب مخملی را تشخیص داد و در همین اهنگ به نقد کشید. بتینا وگنر همچنین فرهنگ پرمتیو و ارتجاعی مردم غرب و شرق که به جای تلاش برای مبارزه ی رادیکال و انقلابی علیه وضع موجود با دادن لباس های کهنه ی خود به مردم کشورهای فقیر افریقایی و غیره، این بردگی سرمایه دارانه را رومانتیزه می کردند، نه تنها به نقد کشید، بلکه ان را نوعی خودارضایی روحی قلمداد کرد. بتینا وگنر یکی از مخالفین سرسخت جنگ های امپریالیستی بوده و هست و هیچگاه در این زمینه موضع ش را عوض نکرد. او بر این عقیده بود که با گریه و زاری و شعر نمی توان این وضعیت را تغییر داد، به همین خاطر همواره بر عنصر پراکسیس تاکید داشت. متاسفانه بتینا وگنر برای بسیاری از مردم در المان و خارج از المان ناشناخته ماند، چون هیچگاه خود را به تله ویزیون های بورژوایی نفروخت و هیچگاه از کمونیست بودن خود اعلام پشیمانی نکرد.
دلقک ترین و شارلاتان ترین سکیست های موسوم به خواننده توسط همین رسانه های ارتجاعی به عنوان خواننده به مردم حقنه می شوند، در صورتی که سراسر موسیقیشان توهین به حرمت و کرامت انسانی انسان و به ویژه زنان است. اگر موسیقی سکسیستی ایی که در رسانه های جمعی تبلیغ و ترویج می شود، با مذهب مقایسه کنیم باید به مارکس رجوع کنیم. مارکس در مورد مذهب می گوید که مذهب یک ایدئولوژی وارونه در دنیایی وارونه است. موسیقی شرکتی ایی که در رسانه های جمعی به خورد مردم داده می شود، موسیقی وارونه در جهان وارونه است، جهانی که مردمانش انسان هایی از خودبیگانه هستند و اکثریتشان تفاوتی با رباط ندارند. بی دلیل نیست که یک لمپن درباری مثل شجریان در ایران، عزیز ویسی در کردستان عراق ووو تبدیل به خواننده ی توده یی می شوند و بتینا وگنر همچنان در ایران ناشناخته می ماند.
من به سهم خودم از رفیق عزیز و پایدار نریمان زمانزاده به عنوان اولین کسی که اهنگ ها و ترانه های بتینا وگنر را به فارسی برگرداند، تشکر می کنم و دستش را به گرمی می فشارم.
هر انچه برای گفتن داشتم!
بتینا وگنر
هر انچه برای گفتن داشتم را گفتم
و از گفتن این اخرین کلمات در هراسم
زبان قاصر از گفتن، من را رنجور کرده است
هرگز لجبازی و امید در من غائب نبوده اند
به نظر می رسد که دنیا با خروج از ریلش به
صورت غیر منتظره یی در حال خودکشی است
خیلی از جنگ ها را دیگر نمی توان شمرد
این المان جدید بزرگ (بعد از فروپاشی دیوار برلین)
من را به سکوت وا میدارد
خشم و عصبیت کلمات تهی باقی می مانند
یک یوگسلاوی در حال مرگ است،
یوگسلاویی ایی که در واقع وجود ندارد
فقط انسان ها در بعد وسیع می میرند و مرگ است که واقعیت دارد
برای کوردها هم جلادانشان را می فرستند
در افریقا قحطی بیداد می کند
انسان های خیر لباس هایی را به دیگران هدیه می دهند
که خود نمی پوشند
این اقدامات به هیچ وجه نمی توانند تمام گرسنگان را سیر کنند
زکات هایی که ما می دهیم کلاه سر خود گذاشتن است
این نیرنگ بازی ها به راحتی
به ما نشان می دهند که کی چه چیزی دارد
جهان به ارامی در حال مردن است
فریاد سکوت را دیگر کسی نمی شنود
سیاره ی دیگر برای فرار به ان وجود ندارد
نه گریه و نه شعر هیچکدام کمکی نمی کنند
با این وجود ارزو می کند که زانو نزنم
هر کس یک انسان را نجات دهد،
از این طریق جهان را نجات داده است
در نهایت این ما هستیم که زنده خواهیم ماند
فقط ما هستیم که می توانیم تعین کنیم
که کی اخرین پرده خواهد افتاد
و عشق همچنان در ما زندگی می کند (زنده است)
هر کس یک انسان را نجات دهد،
از این طریق جهان را نجات داده است
در نهایت این ما هستیم که زنده خواهیم ماند (زنده است)
و فقط ما هستیم که تعین می کنیم، که
کی اخرین پرده خواهد افتاد
و عشق همچنان در ما زندگی می کند(زنده است)…