انسان شناسی ساختارگرا و پسا ساختارگرا، طاعون هایی برای دنیای امروز

فرهنگ زن عوض کردن Frauentausch یکی از پیش پا افتاده ترین، سخیف ترین و ضد زن ترین بی فرهنگی هایی است که بر اساس تحقیقات انسان شناسی دیتر هالر Dieter Haller انسان شناس المانی منتشر شده در کتاب اطلس انسان شناسی، در میان بیش از 16 درصد جوامع در کره ی زمین تا به امروز باقی مانده است. معمولا انسان شناسان و اکادمیسین های بورژوایی هیچگونه نقدی به این توحش و بربریت ندارند و علیرغم اینکه اعلام میکنند که ما باید از زاویه دید اقوام و اقلیت های تحت سلطه و ملت های تحت ستم تحقیقات اکادمیک انجام دهیم در عمل، فرهنگ طبقه ی حاکم در میان کشورهای دیگر که در سفارت خانه ها هم تبلیغ می شود را به عنوان فرهنگ جامعه بازتاب می دهند. از این زاویه می توان گفت که انسان شناسان به عنوان کسانی که به صورت میدانی برخلاف جامعه شناسان از نزدیک روی مردم جوامع مختلف کار می کنند، نه تنها فرهنگ ستم کشان در این مورد زنانی که به عنوان ابژه ی جنسی مثل یک عروسک های جنسی فروخته می شوند را بازتاب نمی دهند، بلکه با نگرشات شدیدا ارتجاعی و به اصطلاح بی طرفانه ی خود به بازتولید توحش و بردگی زنانی که همچون گوسفند عوض می شوند، خدمت می کنند. یکی از انسان شناسانی که بیشترین تحقیقات را در این زمینه انجام داده است، کسی نیست جز لوی ستروس انسان شناس مشهور فرانسوی و از بینان گذاران مکتب ارتجاعی و محافظه کارانه ی ساختارگرایی، مکتبی که از درون ان و در واکنش به ان پست مدرنیسم این طاعون صوفی مسلکی شکل گرفت.

در مورد لوی ستروس باید بگویم که او ضد فرهنگ زن به زن را هارمونی و تقارن برای حفظ اتحاد اجتماعی و ساختار خانواده و قوم خویش ضروری می داند و زنان را نوعی هدیه (برگرفته از مارسل موس) می خواند که نه به عنوان ابژه بلکه به عنوان سوژه عوض می شوند.

پرداختن به این خزعبلات عمر نوح و صبر ایوب می طلبد! اما این را باید بگویم که من به عنوان یک شورشی عصیان گر رادیکال دیگر تمایلی به ادامه تحصیل در رشته ی صوفیستی انسان شناسی ندارم و از ماه های اتی برای همیشه از این خزعبلات و توجیه ان فاصله می گیرم!

دانشگاه های اروپا به ویژه رشته ی فلسفه و انسان شناسی تبدیل به مراکز صوفی و هیپی پروری شده اند. در دانشکده ی ما علاوه بر صوفی گری و درویشیسم، انسان های پاپتی زیادی را می بینی که با لباس های عجیب و غریب که تنها در موزه های بی نهایت قدیمی دیده می شوند، در محوطه ی دانشگاه مشغول ارگاسم روحی از طریق مدیتیشین و صوفیسم هستند. ماری جوانا و سکس گروهی و انارشی جنسی، پست مدرنیسم، احترام به فرهنگ های پوسیده یی که ما با گوشت و پوست و استخوان با ان جنگیده اییم، بخشی از تفکر صوفی مسلکانه ی نئولیبرالیسم “فلسفی” پوچ گرای نیهلیستی و پست مدرنیستی است.

پست مدرنیسم با تمام شاخه هایش، روبنای فکری و اخلاقی یک از گندیده ترین، ضد بشری ترین و ارتجاعی ترین الگوهای اقتصادی بورژوایی یعنی نئولیبرالیسم است و پست مدرنیسم از طریق دامن زدن به گفتمان های ارتجاعی زیر نام مالتی کالچرالیسم، نقد اورینتالیسم، بازگشت به نیچه، تنوع فرهنگی، انترسکشنالیتی، مساله ی قدرت در مهد کودک (قدرت میکروسکوبی) این مناسبات وحشیانه را توجیه می کند.

مرگ بر پست مدرنیسم
انسان شناسی نه تنها انسانی ترین رشته ی دنیا نیست، بلکه یکی از ضد انسانی ترین رشته های دنیاست!

اترك تعليقًا

إملأ الحقول أدناه بالمعلومات المناسبة أو إضغط على إحدى الأيقونات لتسجيل الدخول:

شعار ووردبريس.كوم

أنت تعلق بإستخدام حساب WordPress.com. تسجيل خروج   /  تغيير )

صورة تويتر

أنت تعلق بإستخدام حساب Twitter. تسجيل خروج   /  تغيير )

Facebook photo

أنت تعلق بإستخدام حساب Facebook. تسجيل خروج   /  تغيير )

Connecting to %s