جمهوری جهل و جنایت پیشه ی امپریالیست اسلامی، از همان دوران سر کار امدن در نتیجه ی خلاء سیاسی ناشی از انقلاب کارگری سال 57 توانست با دست اندازی به قدرت سیاسی در نتیجه ی همکاری های دولت های مرتجع و امپریالیستی با خمینی و حزب جمهوری اسلامی، قدرت سیاسی را دست به دست کند و تمام رقبای خود را یکی پس از دیگری از میدان به در کند. ان زمان کم نبودند نیروهای چپ و کمونیستی که به شکلی ساده لوحانه غافلگیر شده بودند و در یک سرگیجه ی سیاسی به سر می بردند. صدها کتاب خاطرات، ده ها کتاب و صد ها مقاله ی علمی در مورد عوامل و دلایل شکست انقلاب رادیکال و پرولتری 57 ایران از زوایای مختلفی نوشته شده اند و بیشتر نویسندگان این کتاب ها در یک نوستالژی کشنده غرق شده اند، به جای انکه راهکاری برای امروز و فردا نشان داده باشند و از گذشته برای امروز و اینده درس گرفته باشند. انقلاب 57 بدون اعتصابات پیاپی طبقه ی کارگر در شرکت نفت و فولاد و ذوب اهن و مبارزه ی خیابانی در سراسر ایران، امری غیر ممکن بود. کارگران و اقشار پایین جامعه نیروی محرکه ی این انقلاب بودند و اسلام سیاسی و فاشیسم خمینی هم در کمین برای به یغما بردن دستاوردهای این انقلاب نشسته بود. چپ و کمونیست ایران که غرق قهرمان پروری و تلاش برای پیاده کردن سوسیالیسم از طریق توزیع کاندوم و مسواک مشترک بود، درکش به مراتب ارتجاعی تر از ان بود که سوسیالیسم را نتیجه ی تغییر در مناسبات تولیدی بداند و این چپ پوپولیست به دنبال تغییر در مناسبات توزیعی بود. به بیان دیگر چپ سنتی ایران بورژازی را بدون بورژوا می خواست. بی گمان عقب ماندگی چپ و کمونیسم در ایران ریشه در عقب ماندگی جنبش جهانی کمونیستی و ناسیونالیسم چپ موسوم به کمونیسم داشت، که با انقلابات روسیه، چین و کوبا و جنبش های ضد جنگ مثل جنبش ضد جنگ در ویتنام و همچنین شکل گیری یک جنبش ضد انتی امپریالیستی برای رهایی ملی تداعی می شد.
سال های اوایل سر کار امدن ضد انقلاب خمینی و جمهوری اسلامی نه تنها چپ ها و کمونیست ها بلکه تمام ازادی خواهان و برابری طلبانی که تمایل به رفتن زیر پرچم جمهوری ننگین و خونخوار اسلامی نداشتند، متوجه شدند که این رژیم نه تنها انتی امپریالیست به تعابیر جاهلانه یی که چپ پوپولیست و بخشا نیروهای چپ نمای راست و مذهبی به کار می بردند، نیست، بلکه رژیمی کاملا امپریالیستی است که در تلاش برای گسترش اسلام به کل منطقه است. نباید فراموش کرد که رژیم خونخوار و تروریست اسلامی ایران از همان روزهای اول علیرغم ادعاهای خمینی جلاد در مورد مستضعفین و غیره، یک رژیم هار لیبرال و امپریالیستی بود که از طریق گسترش جنگ و ادعای اینکه راه قدس از کربلا می گذرد، در تلاش بود هم پس لرزه های انقلاب 57 را به کلی ریشه کن کند و همزمان منافع امپریالیستی، اقتصادی، سیاسی و هژمونیک خود را در منطقه گسترش دهد. رژیم جمهوری اسلامی در گسترش این منافع تا حدود زیادی موفق عمل کرد و توانست انقلابیون کمونیست و مخالفان این سیستم را به صورت فیزیکی حذف کند، جنگ هشت ساله یی با صدام حسین فاشیست به پیش ببرد و هم اکنون هم در گسترش تروریسم در منطقه یکی از موفق ترین دولت ها بوده است.
جمهوری اسلامی هم اکنون در یک بحران کمر شکن اقتصاد، سیاسی، اجتماعی و بین المللی گیر کرده است و اعتراضات و نارضایتی های توده ی مردم در خیابان انعکاس خود را در کشمکش بین سران خونخوار و جلاد این نظام هم نشان داده است.
این رژیم خونخوار تا سال ها قبل مشغول ساختن حسینه و مهدیه بود و هست ولی زمانی که متوجه شد مذهب در ایران خریداری ندارد، دوباره سعی کرد ناسیونالیسم را به عنوان افیونی مشابه افیون مذهب به خورد مردم بدهد و توده های مردم بخشل به صورت گله وار برای چهار تیکه سنگ به اسم مقبره ی کوروش سجده بردند و احمدی نژاد در راس جنبش ارتجاعی پان فاشیستی نشست.
امروز اعتراضات و تظاهرات مردمی علیه کل حاکمیت ننگین جمهوری اسلامی در سراسر ایران به رادیکال ترین شکل ممکن، ساختار حاکمیت را نشانه گرفته است و اراذل و اوباش ناسیونالیست و فاشیست هم در پی زدن مهر خود به این اعتراضات هستند. انچه مشخص است که این اعتراضات می تواند سراغاز مرگ یکی از هارترین نظام های اواخر قرن بیست و اوایل قرن بیست و یکم باشد.
توده های کارگر و زحمتکش ایران تحت هیچ شرایطی نباید به الترناتیوهای ارتجاعی سلطنتی ناسیونالیستی و بورژوایی اعتماد کنند و بار دیگر تجربه ی تلخ انقلاب 57 را تکرار کنند.
انقلاب تنها راهکاری است که می تواند، توده های تحت ستم را از این وضعیت نجات دهد. این اعتراضات لازم است، زمینه ی به قدرت رسیدن کارگران و زحمتکشان را فراهم کند و جنبش های اجتماعی فعلی باید به صورت رادیکال اقدام به تشکیل شوراهای کارگری و حکومت از پایین بکنند. اعتراضات در صورتی که ادامه دار شوند، از حالت فعلی خارج شده و به صورت مبارزه ی مسلحانه در می آیند. طبقه ی کارگر در تمام شهرهای ایران و در تمام کارخانه های صنعتی لازم است با اعتصاب کمر این رژیم خونخوار را بشکند و با کنترل کارگری بر تولید بعد از سرنگونی زمینه ی دست به دست شدن قدرت بین جناح های رژیم و فراکسیون های بورژوایی را بگیرد.
قدرت ما در تشکیلات مسلح ماست. پیش به سوی تسلیح توده یی
سرنگون باد جمهوری اسلامی
زنده باد سوسیالیسم
حسن معارفی پور