باید یک بار برای همیشه به توحش و بردگی ایی که نظام سرمایه داری و مذهب و ناسیونالیسم و راسیسم به بشر تحمیل کرده است، پایان داد. بی گمان برای این عمل راهی جز یک انقلاب قهرامیز وجود ندارد و در پروسه ی یک انقلاب قهرامیز، خون سرکوبگران ریخته خواهد شد.توقف توحش خشونت سیستماتیک و وحشیانه ی دولتی تنها با پراکسیس قهرامیز توده ی مردم ممکن است. انچه در میانمار و برمه در جریان است، تنها با یک شورش مسلحانه ی توده یی از پایین علیه مدفوع بودیسم و توحش راسیستی علیه شهروندان غیر بودایی و مسلمان ممکن است. به قول هانا ارنت فیلسوف اگر به عنوان “یهودی” مورد تعرض قرار گرفته شدی باید به عنوان “یهودی” علیه این تعرض مبارزه کنی. “مسلمانان” برمه در یک موضع کاملا تحت ستم هستند و لازم است به عنوان توده ی مردم مسلمان دست به اسلحه برده و با همین اسلحه ها تعرضات وحشیانه و فاشیستی بودایی ها و دولت را پاسخ دهند. حرف حق در این گونه مواقع از لوله ی تفنگ بیرون می اید. زمانی که موجودیت انسان به مثابه ی انسان انکار می شود، باید موجودیت مخالفانت را به عنوان انسان انکار کرد و انان را به صورت فیزیکی حذف کرد. فلسفه ی پراکسیس مارکسیسم به روشنی این امر را تایید می کند. شورش مسلحانه و طغیان توده یی اقلیت “مسلمان” در برمه باید در سطح بین المللی توسط هر انسانی که قلبش برای ازادی و انسانیت می تپد و خواهان دنیایی فارغ از ظلم و ستم است حمایت شود. سازمان های حقوق بشری به عنوان لاشخورهایی که بین کار مزدی و سرمایه زندگی انگلی برای روسای این سازمان ها و کارمندانشان دست و پا کرده اند، در بهترین حالت می توانند یک بیانیه بدهند و یک طومار بنویسند یا ابراز همدردی کنند. با دعای خیر و ابراز همدردی و بیانیه دادن و غیره چیزی عوض نمی شود. باید به دست این مردم بی پناه اسلحه رساند. باید نیروهای مسلح توده یی سازمان داد و باید تا نابودی فیزیکی اخرین روحانی بودایی جنگید. این جنگی است که تحمیل شده است و این مردم به حمایت لجستیکی، نظامی، مالی و امنیتی نیازمند هستند و این مردم باید بتوانند نیروی مسلح خود را تشکیل دهند تا بتوانند در مقابل این توحش و بربریت دست به شورش مسلحانه بزنند. اگر این مردم اسلحه در دست داشتند، وحوش بودایی و کثافت های راسیست و فاشیست نمی توانستند به راحتی انان را سرکوب کنند.
هر ملعونی از صلح طلب بودن مذهب لجن بودیسم و تعفن گندیده ی راسیستی و ضد انسانی مذاهب دیگر به صورت اگاهانه دفاع کند و در تلاش برای تحمیل ان به دیگران و ناچار کردن دیگرا ن به رفتن زیر اتوریته ی این خرافات و کثافات باشد را باید به عنوان مجرم شناسایی کرد. حوادث روزهای اخیر ماهییت کثیف بودیسم “این مذهب صلح و اشتی”، مذهبی از نظر اروپاییان صوفیست و از خودبیگانه ی و چپولیست های زباله خور و گه خور اینگونه شناخته شده است، را بیش از هر زمانی افشا کرد. اروپاییان صوفی مسلک و از خودبیگانه ی به جای مبارزه علیه برده داری سرمایه دارانه، به یوگا و تناسخ روح پناه برده اند و بیش از پیش از خودبیگانه می شوند. انسان های متواری از شهرنشینی که در دهات ها سکونت می گزینند و زندگی حیوانی را ارزو می کنند، همان هایی هستند که بودیسم این مذهب متعفن را ستایش می کنند و ان را بهتر از ادیان ابراهیمی می خوانند. تبلیغ برای مذهب و ساپورت مالی ان را باید جنایی کرد و هر کس به مذهب و بازتولید مذهب کمک می کند را باید به عنوان مجرم شناسایی کرد. جامعه یی که در ان روحانیون هنوز نقش برجسته یی دارند، یک جامعه ی بربریستی است. از تمام مذاهب بیزارم و هر کس جلو من از مذهب دفاع کند، افساری بر پوزه اش اویزان خواهم کرد.
حسن معارفی پور