حسن معارفی پور
من بر این عقیده ام که همگان باید این امکان را داشته باشند در مورد مسائل مهم و حیاتی دور و بر خود نقد و اظهار نظر کنند، اما یک اظهار نظر منسجم در مورد یک موضوع مهم به چندین ماه کار و مطالعه ی تخصصی نیازمند است. کسانی که بدون هیچ گونه مطالعه یی اظهار نظر می کنند، تنها و تنها مجموعه یی از گزاره های متناقض بی در و پیکر و بی ربط را تحویل مردم می دهند. من هر موقع با مردمانی با دانش نسبتا پایین صحبت می کنم، ناچارم انچنان سطح بحث را پایین بیاورم که دیگر انتقال مفاهیم برایم دشوار شود. من انسان های شریف زیادی از طبقات پایین جامعه را می شناسم که منافع مشترک بسیار زیادی داریم، اما همین انسان ها به دلیل نداشتن دانش طبقاتی و عدم مطالعه ی پیوسته در مورد موضوعات مهم هنگام صحبت با من انبوهی از تناقضات را تحویلم می دهند. راست و ریست کردن این تناقضات امری بسیار مشکل اما غیر محتمل نیست، به همین خاطر نباید تسلیم شد. باید تا جایی که ممکن است روشنگری و افشاگری کرد.
من برخلاف اریستوکرات های راسیست و پفیوز بر این عقیده نیستم که دخالت انسان ها در سرنوشت سیاسی و اجتماعی شان باید به سطح سواد و دانششان و مدارکی که گرفته اند ربط داشته باشد، به همین خاطر هم در زندگی هیچ گاه گاوداری ایی به اسم آکادمی های بورژوایی را جدی نگرفته ام و نخواهم گرفت، اما در این شک ندارم که هر طبقه باید نمایندگان و پیشاهنگانی داشته باشد، که ان طبقه را به خط کنند و خط و خطوط سیاسی روشن را پیش پایش قرار دهند. طبقه ی کارگر در این وسط مستنثی نیست. نباید گول خزعبلات انارشیستی و جنون امیز را خورد، که اعلام می کنند انسان اصلا نیازی به رهبر و پیشاهنگ و اژیتاتور ندارد. باید به سبک لنینی و بلشویکی اگاهی طبقاتی را خارج از طبقه بتوانیم تولید کنیم و در هر شرایطی به درون طبقه منتقل کنیم. کسانی که به دنبال تولید خودبخودی اگاهی طبقاتی در پروسه ی کار هستند، ضد انقلاب و ضد کمونیستند. کسانی که اعلام می کنند شما باید از خانواده ی مرفه و اریستوکرات باشید، تا بتوانید “روشنفکر” شوید و یا هوش انسان به طبقه ی اجتماعی اش بستگی دارد و داروینیسم اجتماعی اسپنسر را به کمک می طلبند، تا باهوش بودن کودکان طبقه ی مرفه و در نتیجه “روشنفکر” بودن شان را به اثبات برسانند، راسیست و فاشیست هایی بیش نیستند، که دشمن بخش عظیمی از بشر و از جمله طبقه ی کارگر هستند.
دانش چیزی است که انسان می تواند فرا بگیرد، اگاهی طبقاتی اگاهی یافتن به منافع طبقاتی انسان است، منافعی که باید جواب بگیرند. اگاهی طبقاتی را می توان در پروسه ی مبارزات انقلابی به بهترین شکل ممکن کسب کرد. اکادمی های بورژوایی مکانی برای کسب اگاهی طبقاتی نیستند، در این اکادمی ها اغلب ضد اگاهی زیر نام اگاهی در قالبی علمی به خورد مردم داده می شود و اگاهی کاذب تحت عنوان”اگاهی و علم” استفراغ می شود.
کسب اگاهی طبقاتی قدمی برای رهایی از بردگی است. اگاه باشید تا دچار تنافضاتی نشوید که ماهییت انسانی شما را زیر سوال ببرد.
ما به عنوان طبقه ی کارگر منافع مشترکی داریم ولی الزاما جهان بینی مشترکی با همدیگر نداریم، منافع مشترک ما است که ما را به هم گره خواهد زد، پس نگذاریم که عدم اگاهی مانع از اتحاد طبقاتی ما بشود. راسیسم، مذهب، ناسیونالیسم، قوم پرستی، منطقه گرایی، سکسیسم و غیره نماد اگاهی طبقاتی کاذب هستند که بورژوازی تلاش می کند، از طرق مختلف ان را به مردم حقنه کند. کارگران اگاه این ویروس های کثیف را از زندگی خود به زباله دان های تاریخ پرت خواهند کرد.