با دیدن عکس کودکان قربانی در جنگ ها بیش از هر زمانی از دولت های سرمایه داری که خود شدیدا ایدئولوژی های کثیف امپریالیستی و جنگ طلبانه و فاشیستی را تولید و بازتولید می کنند، متنفر می شوم، اما به قول لنین ما باید این تنفرات عمیقمان از وضع موجود را در قالب سازمان یابی رادیکال و اجتماعی برای در هم شکستن نظم موجود بسته بندی کنیم. کسی که با دیدن فجایعی که هر روزه سرمایه داری برای بشر درست کرده و می کند، نمی تواند به دشمن وضع موجود و به دشمن سرمایه داری تبدیل شود، یا مغز خر خورده است و یا به قول لوکاچ اگاهی طبقاتی طبقه ی دیگری را نمایندگی می کند. بیایید تنفر و کینه هایمان را از حاکمان در قالب سازمان رادیکال و انقلابی پرولتاریا به کار گرفته و هر مدافع جنگ و هر سیاستمدار و سیاست و دولت و حزب و سازمانی که از جنگ طلبی و توسعه طلبی امپریالیستی و دشمنی با حقوق کودکان و دشمنی با ازادی و برابری دفاع می کند را با پراتیک انقلابی مان در هم بشکنیم و این جانیان را به سزای اعمالشان برسانیم. وقت روده درازی پارلمانتاریستی و پز دادن روشنفکرانه و سبیل و ریش روشنفکری گذاشتن به سر رسیده است. نقد ما به سرمایه داری یک نقد اخلاقی نیست و تنفر ما هم یک تنفر غریزی نیست، نقد ما کاملا ساختاری است و تنفر ما اگاهانه و همراه با اگاهی طبقاتی باید باشد.