مختصر در مورد فاشیسم!

فاشیسم در آلمان یک جنبش اجتماعی ریشه دار و با زمینه ها و پتانسیل اجتماعی بالا است.
بر اساس تحقیقاتی که رفقای چپ در جنبش دانشجویی المان به صورت میدانی انجام داده اند، 76 درصد آلمانی ها مخالف سهل گرفتن دولت در مساله ی پناهندگی هستند، 56 درصد آلمانی ها معتقدند که که کولی ها و رمانیایی ها (رما) به کارهای جنایی در آلمان مشغولند، 36 درصد آلمانی ها معتقدند که “مسلمانان” با اهداف و انگیزه از پیش تعیین شده به این کشور مهاجرت می کنند و باید جلو وردود مسلمانان را گرفت، 5،6 درصد المانی ها پیش زمینه ی ذهنی فاشیستی دارند، در المان 225 سازمان فاشیستی فعالیت می کنند، 21700 آلمانی به سازمان های فاشیستی تعلق دارند و در این سازمان ها عضویت دارند، هر هفته به سه کمپ پناهندگی حمله ی فاشیستی می شود،در سال 2014 در کشور آلماان 35 بار کمپ پناهجویان به آتش کشیده شده است، 77 بار در سال جاری به پناهجویان حمله شده و پناهجویان از جانب فاشیست ها مورد ضرب و شتم قرار گرفته شده اند و 118 بار به کمپ های پناهجویان در سال 2014 خسارت وارد امده است!

این آمار، آماری است که در رسانه های آلمانی هم منتشر شده اند و پلیس از آن اطلاع کامل دارد و گزارشات در مراکز امور پناهندگی و پلیس ثبت و ظبط شده اند!!!

امار واقعی به مراتب بیشتر از این است.

منصور حکمت بیچاره در اشتباه مطلق بود که می گفت زیر پوست هر انسانی یک ” سوسیالیست” خوابیده است!!!

اتفاقا با بررسی دقیق، علمی و میدانی می توان ثابت کرد که زیر پوست اکثریت آلمانی ها یک راسیست، یک فاشیست و یک فالانژیست ضد خارجی خوابیده است، چون شرایط حاکم این زمینه را فراهم کرده است!!

زمینه های تولید و بازتولید راسیسم!

بررسی زمینه های اجتماعی تولید و بازتولید راسیسم در قالب یک استاتوس فیس بوکی نمی گنجد، اما اینجا سعی می کنم حداقل در مورد آلمان به برخی از مهممترین دلایل عروج مجدد فاشیسم اشاره کنم!

فاشیسم و راسیسم برخلاف تبلیغات عامیانه و احمقانه در خون هیچ کسی نهفته نیست، بلکه فاشیسم محصول یک شرایط اجتماعی ویژه است که فاشیسم را به ضرورت تبدیل می کند.

در آلمان حزب ناسیونال سوسیالیست از دل بحران سوسیال دمکراسی کائوتسکیستی و دولت ” دمکراسی مستقیم” اقای فریدرش ابرت، سر براورد.

در سال های 1919 تا 1933 جامعه ی آلمان در یک بحران اقصادی عمیق به سر می برد و سوسیال دمکراسی کائوتسکیستی دلایل بحران را نه ساختار کاپیتالیستی این کشور، بلکه از دست دادن مستعمره ها و ” خیانت ” و انشعاب اسپارتاکیست ها ( حزب کمونیست آلمان سابق) ارزیابی می کرد.

ناسیونال سوسیالیست ها طرفدار هیتلر که در گروه های بسیار منسجم و قوی سازمان یافته بودند، به مردم المان قول داده بودند که می توانند از طریق اتکا به ناسیونالیسم و حفظ منافع ملی کشور، المان را از مرحله ی بحرانی عبور دهند و تا حدود زیادی موفق به این عمل شدند!

در سال های 1923 تا 1933 صدها هزار متخصص، اکادمیسن و “روشنفکر” به عضویت حزب نازی آلمان درامدند!

بر اساس امارهایی که در کتب دانشگاهی هم امده است، 67 درصد آکادمیسین های آلمانی به عضویت حزب ناسیونالیست سوسیالیست درامده بودند.

حزب نازی در عبور دادن جامعه ی آلمان از بحران اقتصادی و بالا بردن ارزش پول تا حدود زیادی موفق بود و علیرغم تاکید بر کمونیست ستیزی و یهودی ستیزی اش جایگاه ویژه یی در میان اقشار و طبقات مختلف اجتماعی از طبقه ی کارگر، تا خرده بورژوازی و بورژوازی پیدا کرده بود.

اگر المان در جنگ با روسیه شکست نمی خورد، بدون شک الگوی فاشیسم می توانست به بسیاری از کشورهای جهان و حداقل اروپا صادر شود و چند میلیارد نفر را در سراسر جهان متقاعد کند.

شکست فاشیسم در روسیه نقطه شروع ایزوله شدن فاشیسم در فضای اجتماعی در سراسر جهان شد.
علیرغم هر نقدی که به تجربه ی اتحاد شوروی داشته باشیم، نمی توان جنبه های مترقی سرمایه داری دولتی و سوسیالیسم واقعا ناموجود را انکار کرد.

عروج مجدد فاشیسم در اروپا قبل از هر چیز اقتصادی است. تحلیل گران اکادمیک که غالبا خودفروشانی بیش نیستند، به دلیل اینکه سرشان در اخور دولت هاست، تلاش می کنند نقد فاشیسم و راسیسم را به سطح اورده و مساله ی اقتصاد و زیربنا را به طور کل در تحیل های خود حذف کنند، نکند مارکسیست تلقی شوند!
اما به طور واقع انچه راسیسم و فاشیسم را تولید و بازتولید می کند، روند ناموزون پروسه ی تولید سرمایه داری و بیماری های مقطعی و لاعلاج ( بحران های ادورای و ساختاری ) نظام سرمایه داری است.

جامعه ی المان یکی از صنعتی ترین کشورهای جهان است و پنجمین قدرت اقتصادی جهان است.
المان سومین صادر کننده ی اسلحه در سراسر جهان است. در حوزه ی اکسپرت ( صادرات ) این کشور جزو موفق ترین کشورهای جهان است و علیرغم بحران بزرگی که از سال 2008 شروع شده است، المان همچنان با تمام قوا به تولید و صادرات ادامه داده است.

به دنبال تحولات سوریه و عروج داعش، المان در حوزه ی صادرات اسلحه میلیارد ها دلار پول به جیب زده است و گفتنی است که بخشی از بحران این کشور از طریق صدور اسلحه جبران شده است.

ارتش المان یکی از اماده ترین ارتش هاست که از سال 2001 تاکنون به تمام مناطق جنگ زده، از افغانستان و عراق گرفته تا لیبی و سوریه فرستاده شده است.

المان در تحولات اکراین به همراه امریکا بزرگترین متحد فاشیست ها و نئونازیست های اکراینی علیه روسیه و پوتین بوده و هست.

رسانه های آلمانی از تلویزیون های رسمی و دولتی گرفته تا پرتیراژ ترین نشریه های این کشور از جمله بیلد سایتونگ و اشپیگل همواره مشغول نفرت پراکنی علیه خارجیان و ” مسلمانان” هستند!

در المان اگر خارجیان از دولت کمک هزینه ی سوسیالی بگیرند، از جانب همین مدیا ها ” انگل” خوانده می شوند و اگر جویای کار باشند، از جانب همین مدیا و فاشیست های المانی به عنوان کسانی معرفی می شوند که شغل آلمانی ها را گرفته اند!

در کلاس های زبان آلمانی که برای خارجیان برگزار می شود، معلمان که اغلب به سازمان های دولتی مرتبط هستند، همواره اعلام می کنند که شما به عنوان یک خارجی با هر میزان از تحصیل و با هر سابقه ی کاری، تنها به ” جرم” خارجی بودن، فرصت شغلی مناسب را نخواهید داشت و شما باید این را بپذیرید که آلمانی ها حتی از “اسم “خارجی متنفرند!

تعداد زیادی از خارجیان را می شناسم که اسم شان را تغیر داده و اسم خانوادگی المانی انتخاب کرده اند!
در المان اگر شما با لهجه زبان المانی صحبت کنید، یا به زبان المانی تسلط نداشته باشید، موقعیت اجتماعی شما پایین است!

در المان حتی چپ ها و ” کمونیست ” های پست مدرن،فاشیست ها و راسیست ها را ” درک ” می کنند و معتقدند که بلاخره انان به خاطر ترس از خارجیان و ترس از دست دادن هویتشان به خیابان می ایند و علیه اسلام و مسلمانان( بخوانید تمام خارجیان ) تظاهرات می کنند!!!!

مدتی پیش به دنبال کشمکش های عراق و سوریه تلویزیون های رسمی آلمان در طول شبانه روز از 24 ساعت، 20 ساعت از وقت برنامه هایشان را به بررسی پدیده ی اسلام و اسلام گرایی اختصاص می دادند!!!

به دنبال همین مساله بسیاری از آلمانی ها از همسایه ی ” مسلمانشان ” که چهل پنجاه سالی بود، همدیگر را می شناختند، دشمن ساخنتند و تنفر راسیستی خود را به نمایش گذاشتند!

ما نباید گول تبلیغات دماگوژیستی کلیشه یی دولتی و اکادمیسنهای پفیوز که اعلام می کنند، فاشیست ها عده یی شعبان بی مخ بیکار و بیسواد هستند، را بخوریم. پشت فاشیسم در المان یک دستگاه عریض و طویل فکری، سیاسی و اقتصادی به اسم دولت خوابیده است و قوی ترین احزاب پارلمانی با تبلیغات خود با فاشیسم همسو هستند و فاشیست ها را به خط می کنند.

فجایع مربوط به ان اس او و قتل های زنجیره یی که با همکاری مستقیم پلیس و با خط گرفتن از احزاب پارلمانی و سازمان اطلاعات و امنیت المان صورت گرفته بود، بزرگترین رسوایی را برای احزاب پارلمانتاریست و حتی حزب سوسیال دمکرات المان به بار اورد!

دفاع حزب سبز المان از اخراج پناهجویان رمانیایی و کولی ها، راسیستی بودن سیاست های این حزب را بیش از هر زمانی به نمایش گذاشت!

تنفر پراکنی حزب سوسیال مسیحی در بایرن و پارلمان المان به بهانه ی مبارزه با اسلام علیه خارجیان یک فضای کاملا راسیستی را در بایرن دامن زده است و به دنبال هر اظهار نظر راسیستی چندین حمله به کمپ های پناهندگی و پناهجویان در شهرهای المان صورت گرفته است.

راسیسم نفرت طبقاتی از توده های کارگر و ستمکش!

دلیل اصلی تنفر راسیست ها از خارجیان در المان فقیر بودن و ضعیف بودن اکثریت قریب به اتفاق خارجیان در این کشور است. خارجیان پناهنده در واقع جزء ضعیف ترین لایه های طبقه ی کارگر هستند و دلیل اصلی تبلیغات راسیست ها علیه انان، فقیر بودنشان است.

راسیست ها و فاشیست ها قبل از اینکه دشمن خارجی ها باشند، دشمن طبقاتی طبقات فرودست جامعه هستند و از لحاظ فکری با کمونیست ها دشمنی دارند.

اگرچه فاشیسم محصول شرایط بحرانی در نظام سرمایه داری است، ولی فاشیسم و راسیسم در تلاش برای این است که تبعات بحران را به گردن ضعیف ترین بخش طبقه ی کارگر یعنی خارجیان و افشار تحت ستم غیر بومی بیاندازد!

فاشیست ها البته کوچکترین مشکلی با سرمایه داران خارجی نداند،سرمایه داران خارجی در المان از اتوریته ی به مراتب بالاتری از المانی های فقیر برخورداند!!

راسیسم قبل از هر چیز یک تنفر عمیق طبقاتی از مردمان تحت ستم، طبقه ی کارگر و به ویژه کمونیست هاست.

در آلمان اولین کسانی که مورد هجوم راسیست ها و احزاب راسیست قرار می گیرند، اقشار تحت ستم خارجی، کمونیست ها و چپ ها هستند!

در این شکی نیست که سوسیالیسم تنها پاسخ وضع موجود است و هر گونه دور زدن انقلاب سوسیالیستی و کارگری به هر بهانه یی از جانب هر کمونیستی، ” ارتداد” مطلق به حساب می اید، اما برای مبارزه با فاشیسم باید با تمام قوا در تمام ابعاد به جنگ این هیولای ادمخوار رفت و تمام ابعاد مختلف ان را به چالش کشید! باید تلاش کرد همزمان که مبارزه ی رادیکال را سازمان می دهیم، روشنگری کنیم که هیچ کس گرفتار این بیماری کثیف طاعون نشود.

خرده بورژوازی المانی و روشنفکران این طبقه رابطه ی بسیار نزدیکی با فاشیسم و فاشیست ها دارند و در هر شرایطی ممکن است از این رو به ان رو تغییر جهت بدهند!

برای شکست راسیسم و فاشیسم باید دولت های محافظه کار را که از طرق مختلف، چه اطلاع رسانی دروغین و جعل وقایع و چه سازماندهی پلیس مخفی درون نیروهای راسیستی برای کمک به گسترش راسیسم و همزمان کنترل ” قانونی ” ان در تلاشند، را برانداخت!

راهکار پارلمانتاریستی مبارزه با راسیسم ثابت کرده است که چپ های پارلمانتاریست نه تنها در مبارزه علیه راسیسم موفق نبوده اند، بلکه در بسیاری از مواقع گام عملی مخالف راسیسم برنداشته اند و به تضعیف راسیسم کمک نکرده اند!

به قول تروتسکی مارکسیست متزلزل ولی انتی فاشیست، نباید به بحث با فاشیست ها نشست و باید کله شان را به اسفالت کوبید!

حسن معارفی پور
01.08.2015